وبلاگ تفریحی

دانلود آهنگ، دانلود فیلم، دانلود عکس، اس ام اس

وبلاگ تفریحی

دانلود آهنگ، دانلود فیلم، دانلود عکس، اس ام اس

من را بزنید، من هم یک بسیجی ام....

آقای رییس جمهور:

ابوذرهای سپاه و بسیج امتحان پس داده اند، به فکر طلحه های خزیده در آستینتان باشید.

جناب آقای دکتر! ابوذرها و سلمان های سپاه امتحان پس داده های این انقلابند، شما مراقب طلحه هایی باشید که در آستینتان لانه کرده اند و در بیت شریف پشت پرده دولتتان شما را به جملی نوین رهنمون می کنند.

آری این روزها دشمنان خوب فهمیده اند باید تبر را بر جان کدامین درخت تنومند نهاد تا کمر استقامت و آزادگی را شکست. فهمیده اند که ماجرای شکست هایشان از تصمیمات کدام اتاق ها و حلقه ها آب می خورد. فهمیده اند پل اتصال مردم و یکتا نظام مستقل و آزاده دنیا کجاست.

امروز اگر دشمنان ما شب و روز، بی وقفه بر اسب کینه توزی خود از نظام اسلامی می تازند و پیشانی فرهنگی نظام یعنی بسیج و سپاه را مورد عنایت یاوه گویی های خود قرار می دهند حرفی نسیت چون ذات گرگ صفتان همین بوده و هست اما چند صباحی است انگشت تعجب در دهان ما گزیده شده است که چرا مرد کلید به دست اعتدال شمشیر را از رو بسته با فرزندان جان برکف بسیجی این انقلاب؟ چرا مرد شماره یک اجرایی کشور که می داند هرجا خواسته زمین بخورد سپاه و بسیج دستش را به حمایت گرفته اند بر شیپور غربی ها می دمد و ابرو بر سپاهیان در هم می کشد؟ واقعا چه شده است؟

ابوذرهای سپاه امتحان پس داده اند، مراقب طلحه های خزیده در آستیتنان باشید

رئیس جمهور عزیز.... ابوذر ها و سلمان های سپاه پاسداران انقللاب اسلامی آزمون خود را در بزنگاههای انقلاب پس داده اند در برابر تهدید دشمن تهدید کرده اند و در برابر تجاوزش دفاعی عزتمندانه و غیرتمندانه، در برابر تحریم چفیه بر کمر بسته اند و با اقتصاد مقاومتی نبض اقتصاد کشور را پرتپش نگاه داشته اند، در سازندگی، دولت ها را از زیر بار سنگین پروژه ها به سلامت به بیرون کشیده اند. در فتنه ها و شیطنت ها مقاوم و استوار از خیمه ولایت حراست و پاسداری کردند اما هیچگاه به خاطر نداریم در جواب توهین دشمنان لبخند زده باشند و با شیطان بزرگ دست دوستی داده باشند....

جناب آقای دکتر ابوذرها و سلمان های سپاه امتحان پس داده های این انقلابند، شما مراقب طلحه هایی باشید که در آستینتان لانه کرده اند و در بیت شریف پشت پرده دولتتان شما را به جملی نوین رهنمون می کنند. توهین به منتقدین، حمله به صدا و سیما، حمله به سپاه پاسداران، طرح همه پرسی و معلوم نیست نقشه های بعدیشان برای خارج کردن شما از آغوش این ملت چه باشد. ما یقین داریم شما این طلحه ها را نا امید می کنید...

دشمن برایتان کف می زند، بیدارید؟

آقای رییس جمهور، این روزها موج احسنت ها و تبریک های منافقین لندن نشین برای شما نقل صفحات شبکه های اجتماعی شده است و اشک بر گونه ما آنچنان جاری است که پهنای صورتمان را گرفته است، نه از تلخی سخنانتان نه، اندوه ما از کف زدن های خبیثانی است که می خواهند رییس جمهور من را از من گرفته و تریبون خود کنند.آنهایی که با افتخار به احترام سخنانتان درود روانه تان می کنند. بیدارید آقای رییس جمهور؟

اگر آنها فرموش کرده اند من و هم نسلانم فراموش نکرده ایم رشادت شما را در تیرماه 78 که آنگونه مچ فتنه گران را خواباند که هنوز دل خیلی هایشان با شما صاف نشده است. اما شما را چه شده است جناب آقای دکتر؟

این دستان شما و این صورت من، بنوازید

آقای رییس جمهور من یک بسیجی ام و همانند پدر پیر انقلابمان به بسیجی بودنم افتخار می کنم، حال اگر فکر میکنید با حمله به بسیج و بسیجیان می توانید مرهمی بر زخم شکستتان در تئوری وهم آلود مذاکره بگذارید، اگر خیال می کنید با برچسب نهادن بر سپاه و سپاهیان بر عدم توان کنترل اقتصاد سرپوش می گذارید و اگر فکر میکنید لبخندتان سهم آقایان کرسی نشین کاخ سفید است و شلاق های کلامتان زیبنده تن فرزندان فدایی رهبری این دستان شما و این صورت من....

بنوازید ...مرا بزنید .... من یک بسیجی ام.... یک بسیجی از نسل احمدی روشن ها...

این پیش نهادن صورت یک بسیجی را ضعف مپندارید که هم من و هم شما می دانیم بسیج و سپاه توده ی مردم اند و مشت مردم گره کرده و سهمگین تر از سیلی شماست اما همه ما امیدواریم شاید شما از نواختن سیلی بر گونه های ما خسته شوید و بعد از آن اگر دلتان با ما صاف شد شاید کمی هم بر دشمنان این انقلاب بتازید....

نشر:  گلستان ما /خبرگزاری دانشجو

یک نکته از هزارن نکته کاهش قیمت نفت

توطئه نفتی غربی ها علیه ایران اسلامی تقریبا از اواسط سال 93 آغاز شد و شدت گرفت و با وجود توصیه ها و تاکیدات مقام معظم رهبری بر توجه به اقتصاد مقاومتی، دولت کمتر به این مسئله توجه کرد.

به گزارش جوونی وبلاگ علی ولی الله نوشت،

توطئه نفتی غربی ها علیه ایران اسلامی تقریبا از اواسط سال 93 آغاز شد و شدت گرفت و با وجود توصیه ها و تاکیدات مقام معظم رهبری بر توجه به اقتصاد مقاومتی، دولت کمتر به این مسئله توجه کرد.

جالبترین نکته در حوزه کاهش قیمت نفت و توطئه غربی ها علیه ملت ایران، پیش بینی هوشمندانه امام خامنه ای(حفظه الله) در این باره است که در تاریخ 20 اسفند ماه 1392 این توطئه را پیش بینی کردند و بر توجه به اقتصاد مقاومتی تاکید فرمودند.

بیشتر بخوانید

کارگزاران در همایش اقتصاد ایران گفتند: «ما مدیر نیستیم»

سال 91 سالی پرالتهاب برای فضای سیاسی کشور بود؛ جریان کارگزاران همه هجمه‌های خود را بر دولت احمدی‌نژاد و به بهانه احمدی‌نژاد به همه اصولگرایان وارد می‌کرد و مدیریت کشور را به بن‌بست رسیده فرض می‌کرد. آنها تنها راهکار خروج از بن‌بست و بحران مدیریتی کشور را آمدن هاشمی به عرصه مدیریت اجرایی کشور می‌دانستند.  این جریان بعد از انتخابات سال 84 و روی کار آمدن گفتمان عدالت از فضای سیاسی کشور کنار رفت اما حضور جریان انحرافی در دولت دهم بویژه در مباحث فرهنگی و اقتصادی فرصتی را به این جریان به محاق رفته داد تا به بهانه احمدی‌نژاد به گفتمان عدالت و پیشرفت حمله کند و آن را فاقد کارآمدی نشان دهد. این موضوع با بحران‌سازی‌های واهی جریان سازندگی شروع شد. هاشمی که دولتش بنای انحراف در الگوهای اجتماعی را گذاشت و سیاست‌های اقتصادی‌اش فشار تورم 50 درصدی را بر گرده مردم مستضعف جامعه گذاشت با القای بحران مدیریت در مصاحبه با روزنامه آرمان گفت: «مدیریت‌ها هم واقعاً اشکال دارد. من سال‌ها پیش تذکرات جدی دادم. این سبک مدیریت در نهایت نمی‌تواند خوب باشد. شاید بعضی‌ها به سوءنیت منتسب می‌کنند اما این‌گونه نیست. معتقدم مسؤولان، کشور و انقلابشان را دوست دارند و مسؤولیت‌شان را می‌فهمند ولی عدم کارآیی یک مساله است و باید در مسؤولیت‌ها کارآیی باشد و شرایط یک مدیر چه در مقدمه یک بحران و چه در خود بحران شرایط ویژه‌ای دارد که به اصطلاح بحران مدیریت و مدیریت بحران می‌گویند».

بعد از آن سلسله مصاحبه‌ها درباره بحران مدیریتی در کشور شروع شد. حسن روحانی در همایش «برند برتر، کیفیت برتر» در جمعی از اصلاح‌طلبان با حمله به ادبیات خدمت‌رسانی  گفت: «مردم دلار نمی‌خواهند، صداقت و برنامه می‌خواهند. ما نیاز به نوکر نداریم نیاز به مدیر داریم. ما نیاز به نوکر مدیر داریم، نه نوکر خالی، تنها نوکر بودن کافی نیست».

در شرایطی که رهبر انقلاب در خراسان شمالی از اتحاد سیاسیون و دوری از تنش‌های سیاسی صحبت کردند و فرمودند: «در مدت باقیمانده تا انتخابات و در خود انتخابات، همت همه مسؤولان بر حفظ آرامش و اجتناب از جنجالی شدن فضای سیاسی کشور متمرکز باشد و مسؤولان، سیاستمداران، تریبون‌داران و مدیران عرصه‌های گوناگون نیز کاملا مراقب باشند با یک حرف یا عمل نسنجیده و اختلافی، موجب متلاطم شدن فضای سیاسی نشوند»، سلسله مصاحبه‌ها ادامه داشت و محمدعلی نجفی که خود را برای انتخابات ریاست جمهوری آماده می‌کرد در مصاحبه با آسمان بر طبل «بحران مدیریت» هاشمی کوبید و  گفت: «وضعیت فعلی یک فاجعه است و باید یک دولت ملی روی کار آید». همه اطرافیان هاشمی او را تشویق به حضور در عرصه انتخابات می‌کردند و با سیاهنمایی وضعیت کشور زمینه‌ها را آماده می‌کردند. کلیدواژه کارگزاران این بود که «80 درصد مشکلات کشور از سوءتدبیرهای مدیریتی است» و اگر آیت‌الله هاشمی روی کار‌ آید این مسائل حل خواهد شد. شاید خود هاشمی آن زمان می‌دانست به خاطر کهولت سن و خیلی مسائل دیگر تایید صلاحیت نخواهد شد و در مصاحبه‌ای که شخصا انجام داد، گفت: «بنا ندارم در انتخابات آینده نامزد شوم».

جدی‌ترین اظهارنظرها درباره حضور هاشمی در انتخابات را بعد از وی فرزند کوچکش در مصاحبه با نشریه مثلث انجام داد. یاسر هاشمی که ظاهرا از پدر خود یک اسطوره شکست‌ناپذیر ساخته بود، گفت: «آقای هاشمی انقلاب را فرزند خود می‌داند و تلاش دارد کمک کند انتخابات در یک شرایط مطلوب برگزار شود». یاسر هاشمی در این گفت‌وگو حسن روحانی را گزینه مناسبی برای جانشینی پدرش در انتخابات معرفی می‌کند و می‌گوید: «حسن روحانی گزینه مورد علاقه هاشمی است که می‌تواند وحدت ملی را با هدایت هاشمی به سرانجام برساند».

کرباسچی، دبیر کارگزاران نیز حسن روحانی را بدل هاشمی دانست و معتقد بود او می‌تواند اعتدال را رعایت کند. وی تلاش کرد همفکرانش نیز در کنار روحانی قرار بگیرند. هاشمی با فشار اطرافیان در لحظات آخر به میدان انتخابات آمد و با رد صلاحیت خیلی سریع هم از این میدان خارج شد و همه پتانسیل هاشمی پشت روحانی جمع شد. این بار این روحانی بود که فرشته نجات کشور لقب می‌گرفت، فرشته نجاتی که همه هماهنگی‌ها را برای اجرای هر کاری با هاشمی انجام خواهد داد.

روحانی نیز در کوران تبلیغات انتخاباتی بر این ناکارآمدی‌ها و سوءمدیریت‌ها تکیه می‌کرد، او می‌گفت می‌تواند هم چرخ اقتصاد را بچرخاند و هم چرخ سانتریوفیوژ‌ها را! و با همین شعار‌ها هم رأی آورد.

روحانی از همان ابتدای انتخابات مدیریت صحیح را در «بستن با کدخدا» می‌دانست و تعامل با دنیا را راهکار برون‌رفت از مشکلات می‌دانست. او در اولین اظهارنظرهای انتخاباتی‌اش نیز دوباره به سراغ رابطه با آمریکا رفت و از 3 مرحله‌ای بودن رابطه با آمریکا گفت: «آمریکا یک واقعیت در دنیای امروز است که نمی‌توانیم آن را انکار کنیم، چون یک ابرقدرت است. قدرت اول اقتصادی و علمی و نظامی را در دنیا دارد و در مجامع بین‌المللی تأثیرگذار است. جمهوری اسلامی ایران هم یک قدرت بزرگ و تأثیرگذار در منطقه و جهان است. دلایل اینکه ما به این شرایط با آمریکا رسیده‌ایم، به خاطر اقداماتی بوده که آمریکا پس از پیروزی انقلاب آغاز کرده و اقداماتش منجر به روابطی پرتنش بین دو کشور شده است و بعد هم به روابط تخاصم‌آمیز رسیده است».

وی با بهانه قرار دادن منافع ملی درباره تایید رابطه با آمریکا گفت: «اینکه با آمریکا حرف بزنیم یا نزنیم و رابطه داشته باشیم یا نداشته باشیم، اصل نیست. اصل منافع و امنیت ملی ما است که باید ببینیم اهداف ما چگونه تأمین می‌شود».

وی در این زمینه ادامه داد:«شاید دولت آینده فرصتی بیابد که طی آن بتواند حداقل روابط ایران و آمریکا را که امروز تخاصم‌آمیز است، به یک رابطه توأم با تنش تبدیل کند. یک زمانی دولت‌ها دنبال کاهش تنش بودند، حتی در رابطه با آمریکا اما امروز سطح روابط 2 کشور از تنش بالاتر است و رابطه ما با آمریکا در حد تخاصم است. در قدم اول دولت بعد باید تخاصم در رابطه با آمریکا را به تنش تبدیل کند و در مرحله دوم بکوشد تنش را کاهش دهد و حتی اگر توانست به تنش پایان دهد. پس از طی این 3 مرحله، می‌توان به مراحل بعدی رابطه هم فکر کرد».

روحانی پیروز شد و همه منتظر بودند ببینند منتقدان مشکلات فعلی و کارگزارانی که مدعی بهبود وضعیت کشور هستند چه می‌کنند اما وی از همان ابتدا به سراغ تعامل با آمریکا رفت، اقتصاد داخلی را فراموش کرده و سیاست خارجه و تعامل با غرب را اصلی‌ترین استراتژی خود قرار داد. توافقنامه پرانتقاد هسته‌ای ژنو امضا شد که همچنان هیچ عایدی برای جمهوری اسلامی نداشته است.

در این یک‌سال و اندی بی‌تدبیری‌های بسیاری در عرصه اقتصادی کشور شاهد بودیم که نمونه آن «نحوه توزیع سبد کالا»، «متوقف شدن مسکن مهر»، «سیاست‌های ضد اقتصاد مقاومتی دولت»، «بسته شکست خورده خروج از رکود غیر تورمی» و... بوده است که به همه آنها باید عدم چرخیدن سانتریفیوژها و چرخ‌های اقتصاد و صنعت و تولید ملی را نیز اضافه کنیم.

روحانی در آخرین پرده از حُسن مدیریت‌هایش، همایش اقتصاد ایران را برگزار کرد؛ همایشی که همگان تصور می‌کردند در آن چند راهکار مدیریتی جهت بهبود وضعیت اقتصادی از سوی دولت بیان شود حال آنکه روحانی در نهایت تعجب همگان در این سخنرانی اعلام کرد: «در کشور ما سال‌ها و دهه‌هاست که اقتصاد به سیاست خارجی و داخلی یارانه می‌دهد، اقتصاد ما تا کی باید به سیاست یارانه بدهد؟ باید یک دهه امتحان کنیم و از سیاست داخلی و خارجی به اقتصاد یارانه بدهیم تا ببینیم زندگی، معیشت و اشتغال جوانان مردم چگونه خواهد شد. من به عنوان مسؤول اجرای قانون اساسی دلم می‌خواهد شرایطی فراهم شود تا به این اصل قانون عمل کنیم و یک بار هم که شده آن چیزی را که برای همه مهم است و اهمیت دارد را از مردم بپرسیم».

 

روحانی در این همایش گفت ما در مذاکرات بر سر آرمان‌ها مذاکره نمی‌کنیم: «تجربه سیاسی ما می‌گوید کشور با انزوا نمی‌تواند رشد مستمر داشته باشد این بدین معنی نیست که ما دست از اصول و آرمان‌ها برداریم مگر کسی در میز مذاکره درباره اصول و آرمان‌ها صحبت می‌کند، یک عده در توهمات زندگی می‌کنند، دنیای امروز بحث منافع است. تهدیدها، فرصت‌ها و منافع مشترک اساس بحث سیاست خارجی است و اصول و آرمان در سیاست خارجی بحث نمی‌شود، مگر ما در مرحله اول در توافق ژنو آرمان و اصول را معامله کردیم. ما با هم حرف زدیم و توافق کردیم، مگر اصول بردیم تا معامله کنیم؟‌ تمام مذاکرات اینگونه است که می‌خواهد پلی بین خواست طرف و خواست ما وصل شود، آرمان ما به سانتریفیوژ وصل نیست. اگر از آن طرف ما شفافیت بیشتری نشان دهیم و فلان غنی‌سازی که به آن نیاز نداریم متوقف کنیم یعنی آرمان ما رفت؟»

 

روحانی تمام سرمایه خود را روی همین مذاکرات با غرب گذاشته بود؛ مذاکراتی که همه ملت بدان بدبین هستند. شاید نتیجه‌ای که روحانی تا اینجا به‌دست آورده همانی باشد که رهبر معظم انقلاب از آن به عنوان مرحله‌ای برای «بلوغ فکری جامعه» نام بردند. بلوغ فکری که 2 ثمره اصلی دارد؛ ثمره اول آنکه تنها راه برون‌رفت از مشکلات تکیه بر توان داخلی، منابع غنی و نیروهای متخصص و جوانی است که در کشور وجود دارند و می‌توانند چرخ اقتصادی کشور را بچرخانند و دوم «اثبات ناکارآمدی رویکرد جریانی که سال‌ها همگان را به سوءتدبیر مدیریتی متهم می‌کرد و خود را نماد کارآمدی و «کارگزاری» معرفی می‌کرد»، رویکردی که تنها راهکارش توسعه برون‌زا و «بستن با کدخدا» بود.

و باز هم اقتصاد به سیاست یارانه داد........!!!

وباز هم اقتصاد به سیاست یارانه داد...!!! 

اولین کنفرانس اقتصاد ایران است ظاهرا، اما مملو از سیاستمداران است سالن! گفته میشود اینبار اما قرار است سخنانی گفته شود امید بخش تا قفل گشای اقتصاد نه چندان سرحال ایران شود بعد از این سالهای نفس تنگی این اقتصاد ، آماده بودیم تا شروعی تازه را شاهد باشیم از اقتصادی سبکبار از سیاست های زخمی از بی تدبیری ! 

 همه نگاه ها به میز تریبون اصلی و سخنران اصلی دوخته شده است... 

صدای کف دستها بلند میشود به نشانه تشویق و تایید احتمالا و یاشایدبه منظور قوت قلبی به مهمان ویژه ی  اقتصادی های سرگشته از سیاستهای سردرگم!  

تا به اینجا میرسد کلام مهمان ومیزبان که می گوید:همانطور که دانشکده های اقتصاد توسعه پیدا کرده ، دانشجویان دکتری عددشان افزایش پیدا کرده و تحقیقات تعدادش افزایش پیدا کرده است، باید راه‌حل‌های مختلف که روی میز دولت هم می آید بیشتر شود.
گاهی وقت‌ها راه حل‌ها روی میز قرار می‌گیرد، نگاه می‌کنم، می‌بینم با راه‌حل‌های سنتی آن موقعی که بنده دانشجو دانشگاه اقتصاد بودم یعنی دهه ۴۰ خیلی تفاوت ندارد، این همه تحول در اقتصاد ایجاد شده است، باید به هر میزان که به تعداد دانشجویان، اساتید و محققین افزوده می‌شود، روی میز اقتصادی راه‌حل‌های نوتر، دقیق‌تر، کارشناسی‌تر و بومی‌تر قرار گیرد.
آری چه سخنان پرمغزو مهمی که به درد دانشگاه های این مملکت اشاره میکندوامیدواریم این آرزو خیلی زودتر از زمانبندی های ما محقق شود! 

ایشان ادامه میدهند:گاهی وقت‌ها یک نظریه‌ای از یک فرد فرهیخته می‌آید ، خوب که دقت می‌کنیم می‌بینیم ترجمه یک مقاله است، البته این خوب است نمی‌گویم بد است اما با شرایطی که کشور ما دارد یک مقدار باید در این زمینه کار کنیم.ومن با خود میگویم احسنت  به این   همه نکته سنجی !  تا میرسیم  به    یکی از مهمترین  فراز های این سخنان یعنی آنجا   که رییس جمهور میگویند:

در کشور ما همه شما می‌دانید، که سال‌‌ها و دهه‌هاست که اقتصاد به سیاست یارانه می‌دهد.می‌گویند یارانه دایمی نمی‌شود یک روزی باید قطع شود. خوب در اینجا هم بیاییم تصمیم بگیریم اقتصاد ما تا چه زمانی به سیاست یارانه بدهد؟ هم به سیاست خارجی و هم به سیاست داخلی یارانه می‌دهد.  

من یکی که گمان نمیکنم کسی با این اظهار نظر تامل برانگیز مخالفتی داشته باشد،چه آنکه بارها و بارها صحت آن به اثبات رسیده است ومطمئنم اگر آنجا کسی بود که در صحت این نظر تردیدی داشته است ، این تردید وی لحاظاتی بعد به اطمینان تبدیل میشود! آنجا که میهمان ویژه اولین کنفرانس اقتصاد ایران در ادامه سخنانش چنین می افزاید: 

یکی از اصول قانون اساسی که از روز اول تا الان اجرا نشده است و من به عنوان مسئول اجرای قانون اساسی خیلی دلم می‌خواهم شرایطی مهیا شود تا یکبار هم که شده به این اصل قانون اساسی عمل شود،همه پرسی از مردم درباره مسایل مهم کشور است. قانون اساسی به ما می‌گوید در مسایل مهم اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی به جای اینکه قانون در مجلس تصویب شود، ماده قانونی یا برنامه مستقیم، به آراء عمومی مردم و همه پرسی گذاشته شود. 

 خب دیگر ! حال دیگر همه مطمئن شدیم که این اقتصاد حالا حالا ها باید به سیاست و سیاستمداران یارانه های هنگفتی بدهد تا افکار عمومی این کشور حالا حالا ها فرصت نکند بپرسد که کی قرار است زمان عمل به وعده ها فرا برسد !؟ کدام وعده ها!؟ یکی همین وعده ای که دقایقی بعد در همین کنفرانس داده میشود: 

"ا بیاییم یک مدتی به اقتصاد بیشتر توجه کنیم. یارانه هم به اقتصاد ندهیم اشکالی ندارد. 

"از اقتصاد یارانه نگیریم، چیزی هم نمی‌خواهد به اقتصاد بدهیم، "

شرایط را آماده کنیم. کشور ما چه بخواهیم و چه نخواهیم، -البته بقیه کشورها هم همین‌طورند- اقتصاد ما بیشتر سیاسی است تا اقتصادی محض. ":

آقای رییس جمهور  مطمین باشید من که باور کردم همه گفته هایتان را ،اصلا برمنکرش ...این اقتصاد حالا حالا ها باید به   ما و  شما و یارانه بدهداساس !!!چون توپ تازه ای به میدان سیاست و جبهه  رسانه ای سیاست بازان پرتاب شد از همین کنفرانس مثلا اقتصادی تا باز به نام اقتصاد به سیاست یارانه داده باشیم آنهم از نوع هدفمند آن ! که چه طرح خوبیست این هدفنمندسازی یارانه ها!!! یادت بخیر محمود...

باید‌ها و نباید‌های‌ کاهش نرخ سود بانکی

نقدی بر اقتصاد ایران

در طول دو دهه گذشته نظام بانکی کشور به عموم مردم ایران و بخش‌های تولیدی فشار هزینه‌ای مضاعفی بابت دریافت سود فراوان تحمیل کردند که لازم است جبران شود امّا دولت هم باید همزمان با کاهش تدریجی نرخ سود بانکی اقداماتی جهت تقویت منابع پولی بانک‌ها انجام دهد.

وبگاه "نقدی بر اقتصاد ایران" نوشت:

بیشتر بخوانید