وبلاگ تفریحی

دانلود آهنگ، دانلود فیلم، دانلود عکس، اس ام اس

وبلاگ تفریحی

دانلود آهنگ، دانلود فیلم، دانلود عکس، اس ام اس

گوری خان در مورد همسر خود سخن میگوید .

گوری خان در مورد همسر خود سخن میگوید .

 

گوری خان در مورد همسر خود سخن میگوید .

 

در این جا مصاحبه ای جالب گوری خان را آورده ایم که وی به سوالات در مورد کینگ خان  این چنین جواب میدهد :

- آیا ناراحت نمی شود که هر جا می رود عده زیادی از مردم دورش حلقه می زنند ؟

گوری خان : این سئوال خنده آور است .چون شاهرخ ،عاشق این است که جلب توجه کند و همیشه در اوج باشد. او به عشق اینکه در تمام دنیا سرشناس بشود و مردم برای گرفتن امضاء از وی صف می کشند، بازیگر شده. او از علاقه مردم نه تنها ناراحت می شود بلکه به آنها عادت کرده و می ترسد از روزی که دیگر هیچ کس او را نشناسد.

- کارهای مورد علاقه او چیست؟

بعد از آشنایی با کاجول و صمیمی شدن با او یاد گرفت که با کتاب دوست باشد .چون کاجول عاشق کتاب خواندن است و شاهرخ را هم وادار کرد تا کتاب بخواند و حالا مطالعه کردن یکی از کارهای مورد علاقه او شده. شاهرخ حافظه ای فوق العاده قوی دارد و در دانشگاه همه او را به عنوان مغز کالج می شناختند .

- از اولین روز آشنایی با شاهرخ بگو .

برای اولین بار ،با هم در یک جشن تولد آشنا شدیم . او با سر و وضعی عجیب به مجلس جشن آمده بود و همین امر باعث شد ناخودآگاه توجهم به او جلب شود .معمولا چون در اینگونه مراسم اکثر میهمانها دختر و پسر هستند همه سعی می کنند با بهترین و شیک ترین سر و وضع شرکت کنند اما شاهرخ بدترین وضع را داشت . او خیلی مسخره به نظر می رسید .یک پسر لاغر و سیاه با موهایی مثل خرس و بلوزی قرمز و شلواری سورمه یی رنگ. اول فکر کردم از نظر اخلاق مشکل دارد . ولی وقتی به حرکاتش دقت کردم فهمیدم از تمام پسرهای حاضر در جمع باهوش تر است . من محو سرو وضع عجیب او شده بودم و وقتی به خودم آمدم فهمیدم او هم متوجه من شده است. البته بعدها فهمیدم او هم از مدل موی من تعجب کرده است .

- خاطره ای از روز ازدواجتان برایم تعریف کن .

در روز عروسی استرس عجیبی گرفته بودم . می ترسیدم مراسم به هم بخورد به شاهرخ سفارش کرده بودم که کاری نکند که پدر و مادرم عصبانی شوند ، در لحظه ای که همه منتظر بودیم تا شاهرخ به دنبالم بیاید ،ناگهان دیدیم او خرطوم یک فیل را گرفته و به سمت من می آید . با دیدن فیل همه به وجد آمدند و خیلی ها تعجب کردند ، پدرم خیلی عصبانی شد و من جا خوردم و شاهرخ نزد من آمد و گفت : ((همانطور که دوست داشتی تو اولین دختری هستی که با فیل به خانه بخت می روی ، او واقعا آدم عجیبی است .یک عاشق دیوانه!))

پدر من مرد خیلی متعصبی بود که هیچ کس جرات نمی کرد حتی به او سلام بدهد ، اما شاهرخ این را نمی فهمید و معتقد بود هر آدمی قلبی در سینه دارد که گاهی می خواهد به زور غرور آن را مخفی کند. او هیچ وقت دست از شوخی کردن با پدرم برنداشت ،حتی در شب عروسی وقتی پدرم دست او را در دست من گذاشت ، شاهرخ به جای تشکر کردن در گوشش گفت:دیدی آقا ، بالاخره من برنده شدم ! و عجیب بود که برای اولین بار پدرم در آن لحظه خندید!

MdR

خواننده آلبوم «پرتگاه» چند روز قبل از اولین اجرای رسمی خود در تهران در گفتگو با «موسیقی ما»

سامان جلیلی: برای این کنسرت همه داشته‌هایم را می‌گذارم
موسیقی ما - «سامان جلیلی» سالهاست که در عرصه موسیقی پاپ نام خود را سر زبان ها انداخته است. او در سالهایی که به صورت زیرزمینی فعالیت می کرد، بدون حاشیه توانست آثارش را به گوش مخاطبانش برساند و به مرور توانست جامعه مخاطب بزرگ تری را درگیر آثار خود کند.آلبوم «پرتگاه» با صدای این خواننده بالاخره امسال توانست مجوز انتشار رسمی در بازار موسیقی کشور را دریافت کند و حالا بهترین خبر برای دوستداران این خواننده است که می توانند بالاخره شاهد اجرای زنده او از نزدیک باشند. سامان جلیلی 12 بهمن در سالن میلاد نمایشگاه روی صحنه خواهد رفت و بلیت های این کنسرت هم در سابت «اکسیر کنسرت» در حال فروش است و همین بهانه ای شد تا پیش از نخستین اجرا سراغش برویم و دقایقی را با او گپ بزنیم:
 
  • * قرار است کنسرت اولت را در تهران روی صحنه ببری. از حال و هوای این روزهایت بگو.
به هر حال این اولین برنامه ما در تهران است و استرسش هم طبیعتا برای من و گروه زیاد و سخت است. هنوز تصمیمات اساسی برای روی سن و کلیت کنسرت نگرفته ایم ولی به هر حال کلی انرژی داریم و می خواهیم در بهترین حالت ممکن روی صحنه برویم. هنوز ده روز به کنسرت مانده و  من هر چیزی که دارم، در کنسرت اول می گذارم تا بهترین برنامه را روی سن ببریم.
 
  • * همیشه اولین کنسرت یک خواننده مهم ترین کنسرت همه سالهای هنری اش است. به این موضوع اعتقاد داری؟
دقیقا. تو در اولین کنسرتت است که باید خودت را ثابت کنی و بتوانی مخاطبانت را نگه داری. در اولین کنسرت است که تو نخستین مواجهه ات را با دوستدارانت در تهران داری و همین مواجهه می تواند برنامه های بعدی را تضمین کند. باید خود را برای همه این اتفاقات آماده کنیم و همین مهم ترین دلیلی ست که باید اجرای اول از همه لحاظ کامل باشد.
 
  • * تو پس از سالها تلاش و فعالیت در عرصه موسیقی پاپ سرانجام به آرزویت رسیده ای و قرار است در اولین کنسرتت، به دیدار دوستدارانت بروی. حتما این لحظه برای تو لحظه خاصی است.
این بزرگترین آروزی من بوده که در حال محقق شدن است. ابتدای آروزی هر خواننده ای شنیده شدن آثارش است و اینکه کارهایش را در جاهای مختلف بشنود. بعد آرام آرام آرزوها بزرگ تر می شوند و کنسرت در تهران دیگر جزو بزرگ ترین آرزوهای یک خواننده در ابتدای آغاز فعالیت های هنری اش است. استرسش زیاد است و لذتش هم خیلی بالاست. به هر حال تو به آرزویت رسیده ای و با طرفدارانت همصدا می شوی و این مواجهه لذت بخش است. انرژی زیادی برای این اجرا دارم.
 
  • * طرفدارهای تو ثابت کرده اند که به شدت روی تو تعصب دارند و این از هجوم آنها در بخش کامنت های اخبار تو در «موسیقی ما» کاملا مشخص است. این حضور متعصبانه در کنسرت های تو هم اتفاق خواهد افتاد؟
امیدوارم. من وظایفی دارم که باید آنها را در کنسرت ها به بهترین شکل ممکن انجام دهم. طرفدارانم همیشه به من لطف دارند. من همه کامنت ها را می خوانم و از آنها انرژی می گیرم. به هر حال باید کنسرت، کنسرت خوبی باشد تا بتواند نظر دوستدارانم را جلب کند. من سعی ام را می کنم. بقیه اش دیگر دست خداست.
 
  • * در مورد کنداکتور برنامه ات هم کمی توضیح می دهی؟
7 قطعه از آلبوم و حدود 9 قطعه دیگر هم از آثاری که بیشتر شنیده شده اند اجرا می شوند و 16 قطعه را اجرا خواهیم کرد.
 
  • * رهبری ارکسترت را چه کسی بر عهده دارد؟
حامد برادران رهبر ارکستر من است و اعضای گروه هم از جمله بهترین های ایران هستند که در این کنسرت روی صحنه خواهند رفت
 
منبع: اختصاصی سایت «موسیقی ما»

جایزه تاپیرو د اورا به اینتزاگی رسید

جایزه  تاپیرو د اورا به اینتزاگی رسید

پس از گمانه زنی های این روزهای اخیر مبنی بر اخراج اینتزاگی پس از بازی برابر لاتزیو این مربی ایتالیایی در صحبت هایی پیش از بازی گفت که برلوسکونی اولین نفری بوده که به او اطمینان داشته

میلان نتوانسته در شروع سال 2015 میلادی در سه بازی نخست بردی کسب کند، چیزی که از سال 1978 به بعد بی سابقه بوده

اینتزاگی در مصاحبه با استریشیا لا توتیتزیا گفت:" تا چند ماه قبل همه می گفتند ما تیم خوب و قدرتمندی داریم اما حالا همه چیز به یکباره تغییر کرده!"


اینزاگی همچنین از طرف یک برنامه شوی طنز  تلویزیونی جایزه  تاپیرو د اورا که به چهره های آشنا داده می شود که بدترین هفته را داشته، دریافت کرد

" برلوسکونی اولین کسی بود که من اعتماد کرد ( پس از کسب نتایج ضعیف گذشته ).در هر صورت ما باید تلاش کنیم تا از این وضعیت خارج شویم"

"از تیمی که دارم راضی هستم و در کمترین زمان ممکن برای هواداران و پرزیدنت برلوسکونی به روزهای خوبمان بازمی گردیم"

تاریخچه دوومیدانی گرد آورنده مهندس ولی الله محمودی از مدال آوران دوهای استقامت کشور

تاریخچه دوومیدانی

 

 

دوومیدانییک ورزش طبیعی است زیرا با رفتار و حرکات طبیعی انسان مطابقت دارد. بنابراین می‌توان گفت دوومیدانی از زمان پیدایش بشر وجود داشته است و اولین اسلحه نسان در برخورد با محیط و خطرهای آن به حساب می‌آمد.

 

 

 

بشر اولیه برای دفاع از خود محتاج به فرار کردن بود تا اینکه در محلی خود را مخفی کرده به زندگی خود ادامه دهد. لیکن اشخاصی که ضعیف بوده و قدرت دویدن نداشتند بدون شک طعمه حیوانات قرار می‌گرفتند.

 

بدین جهت پدرها بچه‌های خود را تشویق به دویدن کرده و به آنها طرز فرار از مقابل حیوانات را می‌آموختند چرا که دویدن، حد فاصل بین زندگی و مرگ برای آنها بود.

 

انسانهای اولیه ضمن دویدن و فرار، برای عبور از موانع طبیعی از جهیدن و پریدن استفاده می‌کردند و اگر لازم می‌شد که بین آنها و حیوانات مبارزه‌ای صورت گیرد از پرتاب سنگ یا دیگر اشیا کمک می‌گرفتند این کار معمولاً زمانی انجام می‌گرفت که انسان از فرار کردن خسته و کوفته می‌شد.

 

در تنگنای مرگ و زندگی، انسان مجبور بود از قدرت بازو و پنجه و عضلات خود هم حداکثر استفاده را نماید. به این ترتیب انسان اولیه پی برد که اگر تندتر بدود، بیشتر بپرد و محکم‌تر پرتاب کند، بهتر خواهد توانست با مشکلات و خطرات پیرامون خود مبارزه کند.

 

از بین ملتهای دنیای باستان فقط یونان بود که با عشق و علاقه، مردان غیور و با شهامت خود را به بهترین شکل، تشویق می‌کرد. در یونان باستان به مردانی که بهتر دویده و شی‌ای را بیشتر پرتاب کرده و از مرتفع‌ترین محل می‌پریدند به چشم عظمت نگاه می‌کردند و برای آنها احترام و افتخار زیادی قائل بودند. اما نکته مجهول برای همه دانشمندان علم ورزش این است که به چه علت قهرمانان پرتاب دیسک در مرتبه اول قرار می‌گرفتند و ورزشکاران دیگر در درجه دوم اهمیت قرار داشتند.

 

در اساطیر یونان باستان، به موجودی پرشور و شر به نام «مرکور» بر می‌خوریم. این موجود افسانه‌ای، جوانی است بلند بالا و سرشار از شادمانی و حرکت و حرارت. او در دو طرف کلاه و مچ پای خود بالهایی کوچک دارد و با همین بالها و گامهای تیز و چابک، سفرهای بسیار پرماجرایی را در کوهها و جنگله و سرزمینهای مختلف انجام می‌دهد. وجود چنین اسطوره‌ای حکایت از علاقه و توجه مردم به تیزپایی، چابکی و دویدن دارد.

 

در دوران امپراطوری روم باستان، لژیونرها (سربازان عضو ارتش) با پرداختن به انواع دوها و پرتاب‌ها، خود را برای مسابقات شمشیرزنی و نبردهای تن به تن آماده می‌کردند.

 

در مصر باستان نیز، نوعی ورزش «دومیدانی» شامل دویدنهای انفرادی و جمعی اجرا می‌شد.در ایرلند ورزش میدانی به نام «تیل‌تین» (tailtean) رایج است که پیشینه‌ای چندهزار ساله دارد.

 

 

 

المپیک باستان

 

المپیک باستان اولین اجرای سازمان یافته و قانون‌دار دوومیدانی بود. این بازیها از سال 776 قبل از میلاد آغاز شد و 12 قرن ادامه داشت.

 

دوومیدانی در المپیک باستان در رأس دیگر ورزشها قرار داشت. مسابقه دو با شرکت دوندگان چابک به مسافت یک اِستاد (182 متر) انجام می‌شد. واژه استادیوم از این کلمه گرفته شد.

 

در این دوره حتی دویدن با یک پا هم وجود داشته و از آنجا که بشر اسلحه‌ای به نام نیزه اختراع کرده بود و در جنگ از آن استفاده فراوانی می‌کرد، پرتاب نیزه هم به عنوان ورزش شناخته شد. در المپیادها دو نوع مسابقه با نیزه وجود داشت: یکی پرتاب نیزه و دیگری نبرد با نیزه توأم با شمشیربازی.

 

«کوروبوس» احتمالاً اولین قهرمان رسمی دو در نخستین المپیک باستانی بوده است. بنا به مدارک تاریخی، پرش طول در چهارمین دوره به مواد مسابقه اضافه شد و کرونوس از کشور اسپارتا نخستین رکورددار این ماده بود که حدود 7 متر پرید. در دوره‌های بعدی رشته‌های دیگر مانند پرتاب وزنه و پرتاب دیسک به فهرست مسابقات دوومیدانی اضافه شد. یونانیها، برای پرتاب دیسک از یک صفحه مدور فلزی استفاده می‌کردند که آن را هاترس (HATTERES) می‌نامیدند.

 

بازیهای المپیک در قرن چهارم میلادی به دستور امپراطور روم تئودوزیوس اول تعطیل شد و همزمان مسابقات دوومیدانی هم از رونق افتاد. از آن زمان تا زنده شدن دوباره المپیک شکلهایی از انواع دوها و پرشها و پرتاب‌ها در اقوام و ملل دنیا دیده شده که بیشتر به خاطر آماده شدن جنگجویان و سربازان بوده است.

 

در قرن دوازدهم میلادی، مسابقات میدانی و مخصوصاً دو در انگلستان رواج یافت. این رواج در اواخر قرن پانزدهم و اوایل قرن شانزدهم شدت یافت و به ورزش اول جامعه تبدیل شد. علت این شکوفایی علاقه هنری هشتم پادشاه انگلستان بود که خود مهارت فراوانی در پرتاب چکش داشت.

 

در قرن 17 و 18 میلادی، در انگلستان نوعی شرط‌بندی مرسوم شد که در آن دوندگان با هم شرط می‌بستند و انبوه مردم به تماشا می‌ایستادند.

 

در سالهای 1820 تا 1860 دوومیدانی به دانشگاه‌ها و مدارس انگلستان راه یافته بود و دانشجویان علاقه فراوانی به این ورزش پیدا کرده بودند.

 

در سال 1849 ارتش انگلستان یک مسابقه بزرگ برای اهمیت دادن به دو و جلب توجه نظامیان به آن ترتیب داد و علاوه بر این، دوهای سرعت و استقامت را جزء دروس رسمی دانشکده افسری قرار داد.

 

در سال 1866 اولین باشگاه دوندگان با نام «کلوپ اتلتیک آماتور» در لندن تاسیس شد و بعد از آن باشگاه‌ها و کلوپهای دیگری به وجود آمدند.

 

بعد از انگلستان، دومین کشوری که دوومیدانی در آن رونق بسیار یافت آمریک بود. اولین باشگاه دوومیدانی آمریکا «کلوپ اتلتیک نیویورک» بود که در سال 1868 تاسیس شد.

 

در اولین دوره المپیک نوین در سال 1896 دوومیدانی در ردیف مهم‌ترین رشته های ورزشی بازیها قرار داشت.

 

در هفدهم ژوییه 1912 کنگره‌ای در سوئد با حضور نمایندگان سازمانهای دوومیدانی کشورهای بلژیک، اتریش، کانادا، شیلی، دانمارک، مصر، فنلاند، آلمان، انگلستان، یونان، مجارستان، نروژ، شوروی، آمریکا، سوئد و استرالی برپا شد و برای ایجاد یک سازمان بین‌المللی دومیدانی مشورت کردند. این سازمان، سرانجام در ماه اوت سال 1913 با نام «فدراسیون بین‌المللی دوومیدانی» تأسیس شد. فعالیت‌های این سازمان باعث شد که این ورزش در سراسر دنیا گسترش یابد. در حال حاضر تقریباً هیچ کشوری نیست که عضو فدراسیون دوومیدانی نباشد و از قوانین آن پیروی نکند.

 

وقتی بوی فرند نداشته باشی

 

من الان باید توی آن جشن می بودم . احتمالا میان نورهای رنگی و سر و صدای دی جی ، در تاریک ترین قسمت سالن روی یکی از مبل ها نشسته بودم و یواش به دوستم می گفتم «ممکن است بگویی برای من آب میوه بیاورند میدانی که من مشروب نمی خورم .» اما نرفته ام ، چرا ؟ چون تنها بودم !!! برعکس اینجا نشسته ام و حس آدمی را دارم که تا ابد قادر به تجربه ی هیچ چیز جدیدی نخواهند بود .

این اولین بار بود که به یک جشن مختلط دعوت شدم .. یک جشن تولد مختلط واقعی .. پر از دخترها و پسرهای هم سن خودم .. نه از آن زیر زمینی ها و پنهانی ها ، از آن ها که همه ی مامان باباها در جریان جشن هستند ! با این حال من از تنها رفتن توی جشنی که همه جز صاحب جشن برایم غریبه بودند ، ترسیدم .. دلم خواست توی اولین تجربه ی این چنینی آن هم در یک شهر دیگر ، یکی همراهم باشد ، و چون کسی نبود پس عین ترسوها و بزدل ها نشستم توی خانه ! لعنت ..