وبلاگ تفریحی

دانلود آهنگ، دانلود فیلم، دانلود عکس، اس ام اس

وبلاگ تفریحی

دانلود آهنگ، دانلود فیلم، دانلود عکس، اس ام اس

دقت در انتخاب دوست

انسان در همه ادوار زندگی از ایام کودکی و جوانی تا روزگار کهولت و پیری همواره نیازمند رفاقت و دوستی با دیگران است و نمی تواند رشته ارتباط خود را با همنوعان قطع نماید و به گوشه و انزوا پناه ببرد. برخی از دانشمندان لغت عقیده دارند که کلمه انسان از ماده «انس» اشتقاق یافته است، به همین مناسبت یکی از نیازهای طبیعی انسان را نیاز به انس و همدلی با دیگران دانسته اند. بنابراین اگر فردی در جزیره ای از همه امکانات رفاهی برخوردار باشد باز هم دچار رنج و ملالت خواهد بود، زیرا فاقد دوست و همدلی است که با او دم‏خور باشد.

شاید بتوان ادعا کرد که بر اساس همین غریزه بود که انسان‏ها مجبور به ازدواج و تشکیل خانواده و زندگی گروهی شدند، زیرا تاریکی وحشت‏زای تنهایی چهره حیات را عبوس و غم انگیز می سازد و روح و روان را در تنگنای محاصره قرار می دهد. از سوی دیگر چنان که بدن از انواع گوناگون خوراکی ها تغذیه می کند و نیرو می گیرد، روان نیز از مصاحبت با دوستان به کسب فضائل نائل، یا به انواع سیئات آلوده خواهد شد و هر دوستی به میزان رفاقت و دوستی در امور مادی و معنوی رفیق خود نفوذ می کند و هر یکی دانسته یا ندانسته بر روی عقائد، اخلاق، رفتار و گفتار دیگری تأثیرگذار است.

 


جوان و رفاقت
گرچه دوست خوب و شایسته برای کلیه طبقات مردم در تمام ادوار زندگی ارزنده و مهم است، ولی برای نسل جوان که خصوصیات دوران کودکی را پشت سر گذاشته و در آستانه حیات جدی و فعالیت‏ها و ارتباط‏های اجتماعی قرار دارد حائز اهمیت بیشتری است.
جوان بر اساس عوامل عاطفی حساب نشده و انگیزه های زودگذر قبل از آگاهی از طرز تفکر و صلاحیت دیگران درهای دوستی با آنان را با میل و علاقه شدیدی بر روی خود می گشاید و همین بی توجهی به جنبه های عقل و مصلحت ممکن است جوان را از شاهراه زندگی باز دارد و به وادی تباهی و فساد بکشاند. البته جوان گاهی گرفتار سوءمحاسبه نیز می شود؛ او برای خود دوستانی پیدا می کند و روزهای نخست دوستی‏شان به ظاهر مخلصانه و عاری از هر گونه شائبه ای است، ولی بعدها کم کم انحراف آغاز می گردد. گرچه این انحراف در بدو امر بسیار ناچیز به نظر می رسد ولی با مرور زمان زاویه انحراف توسعه یافته و در بحبوحه این پیوند نامیمون تکالیف و مسئولیت‏ها را به باد فراموشی می سپارند. سخنانشان از موضوع درس و تعلیم به خواب‏های دل انگیز مبدل گردیده و این دو دوست به عاشق و معشوق یکدیگر تبدیل می شوند و بدین‏ سان این عشق جان‏سوز تمام فرائض دینی و مسئولیت‏های اجتماعی را به یغما می برد. سرانجام آن دانش آموز ممتاز در دروس، سیر نزولی می یابد، دعوتگر پرتلاش و متحرک دیروزی به عنصری بی کفایت و لاابالی تبدیل می شود و مسلمان ملتزم به احکام شرع در مظان انواع تهمت‏ها قرار می گیرد. لذا نباید تمایلات و جاذبه ها و کشش‏های طبیعی جوان را در شیوه ارتباط و تعامل با گروه همسن نادیده گرفت و از خیرخواهی و راهنمایی با منطقی مستدل و رسا کوتاهی ورزید تا مصون از هر گونه نفوذ نامیمون عناصر تبهکار و ناصالح و دور از هر نوع گزند تربیتی پرورش یابد.

خطر رفیق بد
بدون شک نداشتن رفیق شایسته و دوست صمیمی باعث محرومیت‏هایی در زندگی دنیاست، ولی مصیبت بسیار بزرگ رفاقت با عناصر فاسد و همنشینی با افراد ناصالح است. زیرا این قبیل دوستان با تلقین‏های شیطانی رفیق خود را به گمراهی و ضلالت سوق می دهند و با وسوسه های منحرف کننده به انواع گناه و پلیدی آلوده اش می سازند. به عبارت دیگر کسی که رفیق خوب ندارد تنها به پاره ای از نعمت‏ها نمی رسد و از کمالاتی که ممکن است بر اثر دوست صالح و شایسته نصیبش شود محروم می ماند، ولی آن کسی که رفیق بد دارد نه تنها به کمال عالی تری نمی رسد بلکه کمالات فطری و فضائل طبیعی خود را نیز از دست می دهد و در نتیجه به محرومیت‏ها و آلام دنیوی و کیفرهای اخروی دچار خواهد شد و موقعی که سیه روز و بدبخت شد و دین و دنیایش تباه گشت اظهار ندامت می کند و آرزو می کند ای کاش با چنین عنصر فاسدی دوست نمی شدم.
قرآن کریم از زبان اهل جهنم چنین نقل می کند: «یویلتی لیتی لم أتخذ فلانا خلیلا»
(ای وای کاش فلانی را به دوستی نمی گرفتم.)
به راستی که تحمل مرارت‏های تنهایی به مراتب گواراتر از مصاحبت با دوست نااهل است. حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و سلم می فرماید: «الوحدة خیر من الجلیس السوء»
(تنهایی به مراتب از همنشین بد بهتر است.)
آری، همنشین نا اهل باعث از بین رفتن لطافت روح می گردد و پویایی و بالندگی آن را از بین می برد. از همین رو مولوی در مثنوی می گوید: مار بد از دوست بد بهتر است، زیرا مار بد جان مارگزیده را می ستاند اما دوست بد انسان را به سوی آتش جاودان جهنم می کشاند و مایه معنوی فرد را به تاراج می برد؛
مار بد جانی ستاند از سلیم                   یار بد آرد سوی نار مقیم
چون که او افکند بر تو سایه را            دزدد آن بی مایه از تو مایه را
بنابراین همنشینی و دمساز شدن با افراد نا اهل موجب تنزل و کاستی معنویات و تباهی عقل خواهد بود و حیرانی و سرگردانی را به دنبال دارد.
هر که با ناراستان همسنگ شد          در کمی افتاد و عقلش دنگ شد
ای فغان از یار ناجنس ای فغان         همنشین نیک جویید ای مهان
سعدی- رحمه الله- نیز چه زیبا می سراید:
پسر نوح با بدان بنشست                   خاندان نبوتش گم شد
سگ اصحاب کهف روزی چند          پی نیکان گرفت مردم شد

انتخاب دوست شایسته
مصاحبت با پاکانی که پایبند ملاحظات اخلاقی و انسانی هستند فرصت و موقعیت مناسبی برای تغذیه قوای روحی انسان است. فکرها در سایه افکار بلندشان وسعت و گسترش می یابد و علاقه به نیکی و پاکی در مغز آدمی رشد می کند. بر اثر تماس با آنها شخص به نقایص روحی خویش بیشتر پی می برد و صلاحیت خود را با مردان لایق و با کفایت می سنجد. از همین راه مقایسه ممکن است رفته رفته از زیر نفوذ و تأثیر سیئات و صفات ناپسند بیرون بیاید.
حضرت رسول اکرم- صلی الله علیه وسلم- با بیانی جذاب و رسا می فرماید: «المرء علی دین خلیله فلینظر أحدکم من یخالل»
(انسان عملا از شیوه و روش دوست خود پیروی می کند. هر یک از شما در انتخاب دوست باید دقت کافی مبذول دارد و درباره کسی که می خواهد با او طرح رفاقت بریزد قبلا مطالعه کند.)
عده ای از مردم چنان به دیانت و عفت خود اعتماد دارند که گمان می کنند از معاشرت بدان هیچ ضرری متوجه آنها نخواهد شد. شخصیت خود را بالاتر از آن می پندارند که اخلاق نکوهیده بتواند در آن اثر کند، غافل از آن که پنبه در مجاورت آتش ناچار مشتعل می شود. اگر گلی در میان علف‏ها و خارهای زیادی بروید کم کم پژمرده می شود و از میان می رود. برای همین است که دهقانان زمین خود را وجین می کنند تا زراعتشان سر سبز شود و بهره بدهد. انسان هم مانند گلی است که اگر دوستان و همنشینان او انسان‏های فرهیخته باشند اخلاقش بهتر می شود و دانشش روز به روز افزایش می یابد.
گلی خوشبو در حمام روزی                        رسید از دست محبوبی به دستم
بدو گفتم که مشکی یا عبیری                       که از بوی دلاویز تو مستم
بگفتا من گلی ناچیز بودم                           و لیکن مدتی با گل نشستم
کمال همنشینی در من اثر کرد                    و گر نه من همان خاکم که هستم. 
«گلستان»

معیارهای اسلامی دوست
اسلام دین تجمع و الفت و همبستگی است و گرایش به آشنایی با مردم و اختلاط و آمیزش با آنان در تعالیم آن ریشه دارد و بر پایه عزلت نشینی و فرد گرایی بنا نهاده نشده است و فرزندان خود را به گوشه نشینی همگانی و فرار از از تکالیف زندگی نمی خواند و رسالت مسلمان را به صورت گسسته از مردم در دیر و عبادت صومعه نشینی ترسیم نکرده است.
حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و سلم می فرمایند: «المومن الذی یخالط الناس و یصبر علی أذاهم خیر من المومن الذی لا یخالط الناس و لا یصبر علی أذاهم»
(مومنی که با مردم می آمیزد و بر اذیت و آزارشان صبر و شکیبایی پیشه می گیرد بهتر است از مومنی که با مردم نمی آمیزد و بر اذیت و آزارشان شکیبایی نمی کند.)
در روایت دیگری می فرمایند: «المومن مألف و لا خیر فیمن لا یألف و یؤلف»
مومن مرکز محبت و انس است و شخصی که با دیگران محبت ندارد و دیگران هم با او رابطه ای ندارند هیچ گونه خیری در وجود او نیست.
نخستین شرط دوستی پایدار و صادقانه آن است که برای رضای خدا باشد؛ چه زیباست که دو نفر به خاطر خدا دوست شوند، با هم بنشینند و از هم جدا شوند. اطاعت خداوند آنها را جمع کرده است و روزی که از هم جدا می شوند در حالی از هم جدا می شوند که دیگری را به اطاعت خدا راهنمایی می کنند؛ چطور برای نماز صبح بیدار شویم؟ چه کسی دیگری را بیدار کند؟ یکی به دیگری می گوید: فراموش نکن که امروز این دو رکعت را بخوانی، یا از این گناه دوری کن. این دوستی به خاطر خدا و این عشق به خاطر رضایت اوست.
شیرینی این دوستی را هنگامی می چشیم که این حدیث قدسی را می شنویم: «وجبت محبتی للمتحابین فیّ»
(محبتم را بر کسانی که به خاطر من یکدیگر را دوست دارند واجب کردم.)
روابط و دوستی‏ها با انگیزه الهی از زیباترین روابط هستند، آن هم در زمانی که به شدت به افرادی نیازمندیم که دست ما را به سوی خدا بگیرند. فردی که با او بنشینی و صحبت کنی در حالی که خداوند از تو راضی است و برایت پاداش می نویسد. ما در دنیا دوستان زیادی را می بینیم که به همدیگر خیانت نموده و همدیگر را به نابودی می کشانند، زیرا دوستی و رفاقت‏شان از همان روز نخست مبنای الهی نداشته و اهداف دنیوی آن را شکل داده است.
حضرت رسول اکرم- صلی الله علیه و سلم- می فرمایند: «إن أحب الأعمال إلی الله تعالی الحب فی الله و البغض فی الله»
(محبوب ترین عمل از اعمال بندگان نزد خداوند صمیمیت و نفرت فقط برای رضای اوست.)

2- دوستی بر اساس ایمان و تقوا باشد و این مستلزم آن است که فرد مسلمان در گزینش دوست مبنا را ایمان و تقوای افراد قرار دهد، چرا که دوستی ها وقتی جدا از ایمان باشند سرانجام بر سر مصالح ذاتی و منافع شخصی به هم می خورند و هنگامی که صداقت عاری از تقوا باشد به محض پیدایش اولین کشمکش دنیوی و اولین مسابقه بر سر غنایم و مصالح شخصی، دشمنی و کدورت در دل‏ها پایه ریزی خواهد شد. پس انسانی که از خدا نمی ترسد نمی توان به دوستی و تعهد او اعتماد نمود و از آسیب‏های وی در امان بود.
در حدیث آمده است: «لا تصاحب إلاّ مؤمنا و لا یأکل طعامک إلاّ تقی»
(با کسی جز انسان مومن رفاقت مکن و بکوش که جز اهل تقوا کسی طعامت را نخورد.)
به راستی که یکی از عوامل ارزنده در تربیت و حُسن اخلاق انسان رفاقت او با انسان‏های متقی و نیکوکار است، چرا که انسان‏ها همان گونه که در پوشیدن لباس و آداب و رسوم محلی از هم تقلید و پیروی می کنند اخلاق همدیگر را نیز تقلید می کنند.
قدما گفته اند: عن المرء لا تسأل و سل عن قرینه               فکل قرین بالمقارن یقتدی
درباره هر کس به جای پرسش از خودش از دوستش سوال کن، هر دوستی از رفیقش دنباله روی می کند.
مسلما رفاقت با انسان‏های مومن و خوب فضائل اخلاقی و کرامت و شرافت را در نفس انسان پرورش می دهد و او را به سوی کمالات معنوی و عزت و شرافت می کشاند. اکثر انسان‏های بزرگ و نابغه و پیروز در زندگی اجتماعی، پیروزی و عظمت خود را مرهون دوستان صادق و پاک و با وفای خود می دانند که آنان را به راه حق و درست ارشاد نموده اند و از فیض ارشادشان بهره مند گشته اند.
قرآن کریم نیز مردم را دعوت می نماید تا انسان‏های صالح و نیکوکار را به دوستی و رفاقت انتخاب کنند؛ «و اصبر نفسک مع الذین یدعون ربهم بالغدوة و العشی یریدون وجهه»
(با کسانی باش که صبحگاهان و شامگاهان خدای خود را می پرستند و به فریاد می خوانند و تنها رضای ذات او را می طلبند.)
پیغمبر خدا- صلی الله علیه وسلم- نمونه دوستان صالح و نیکوکار و دوستان فاسد و شرور را با بهترین مثال‏ها مشخص نموده و می فرماید: «مثل الجلیس الصالح و السوء کحامل المسک و نافخ الکیر؛ فحامل المسک إما أن یحذیک و إما أن تبتاع منه و إما أن تجد منه ریحا طیبة و نافخ الکیر إما أن یحرق ثوبک و إما أن تجد منه ریحا خبیثة»
(دوست و همنشین صالح مانند عطرفروش است و همنشین بد مانند کسی است که کوره آهنگری را می دمد؛ مشک فروش یا مقداری به تو می دهد و یا از او می خری و یا از بوی خوش مشک به مشامت می رسد، و دومی یا لباست را می سوزاند و یا بوی بد آن به مشامت می رسد.)

3- در دوستی التزام به مبانی اسلام شرط اساسی است و این امر زمانی صورت عملی به خود خواهد گرفت که دو نفر متعهد شوند شرایع و قوانین اسلام در میانشان حاکم باشد.
حضرت رسول اکرم- صلی الله علیه وسلم- این نکته را چنین بازگو می فرماید: «رجلان تحابّا فی الله اجتمعا علیه و تفرقا علیه»
(هر دو متعهد می شوند که در جمع شدن و جدایی‏شان خدا را سرلوحه زندگی شان قرار دهند.)
اگر دوستان شما کسانی باشند که بر ادای واجبات و حفظ حقوق و جلوگیری از بدی و محرمات شما را یاری کنند، بدانید که قرین خیر و دوستان خوبی هستند، باید به آنان ارادت ورزید و از دوستی با آنان خوشحال باشید و در غیر این صورت دوستی را نسزد.
با مردم با شرف در آمیز                    تا طبع تو با شرف شود نیز

4- دوستی باید توأم با نصیحت و خیرخواهی باشد. به طور مسلم تحقق یافتن این امر بستگی به آن دارد که انسان نسبت به دوستش همچون آیینه باشد. بدین معنا که هر گاه دوستش را در انجام کار نیکی مشاهده کرد او را به ادامه آن تشویق نماید و اگر از او نقص یا خللی دید مخفیانه نصیحتش کند و او را به توبه و بازگشت به راه حق و هدایت وادار نماید و این کار کمک بزرگی در زمینه آراستن دل‏ها به فضائل و خالی شدن آنها از رزائل خواهد بود.
آن حضرت- صلی الله علیه وسلم- می فرمایند: «الدین النصیحة. قلنا لمن یا رسول الله؟ قال: لله و لکتابه و لرسوله و لائمة المسلمین و عامتهم»
(دین همان نصیحت و خیرخواهی است. گفتیم: ای رسول خدا برای چه کسی؟ فرمودند: برای خدا، کتاب او، رسول خدا، ائمه مسلمین و توده مردم.)
پس وظیفه دوست واقعی آن است که عیوب دوست خود را با زبان نصیحت و خیرخواهی در جلو روی او بگوید، اما در پشت سر آبرو و حیثیت او را حفظ نماید.
دوست باید جمله عیب مرا                               همچو آینه روبرو گوید
نه که چو شانه با هزاران زبان                        پشت سر رفته مو به مو گوید
حال این پرسش پیش می آید که اگر طرف مقابل به پند و اندرز اهمیتی نداد وظیفه ما چیست؟ هنگامی که اندرزهای حکیمانه به قصد بر حذر داشتن شخص از اعمال ناروایی که مصرانه بر آن اقدام می کرد موثر واقع نشد و نصایح صمیمانه به منظور رهایی او از معصیتی که بر انجام آن تصمیم قاطعانه دارد سودمند نیفتاد در آن صورت بر مسلمان واجب است که او را ترک نماید تا آنگاه که سرانجام به سوی حق بازگردد و به جانب رشد و معرفت روی آورد.
امام طبرانی از عبدالله بن عباس روایت می کند که آن حضرت- صلی الله علیه وسلم- فرمودند: «أوثق عری الایمان الموالاة فی الله و المعاداة فی الله و الحب فی الله و البغض فی الله»
قوی ترین دستاویز ایمان، دوست داشتن به خاطر خدا و دشمن داشتن به خاطر او و همچنین محبت به خاطر خدا و بغض و کینه به خاطر اوست.
در حق چنین دوست بی پروایی این قطع رابطه به عنوان مجازاتی بازدارنده و تأدیبی موقتی مورد استفاده قرار می گیرد.

5- دوست باید انسان عاقلی باشد. یکی از زیان بخش ترین معاشرت‏ها تماس با افراد نادان و بی خرد است که به عقب افتادگی و چه بسا بدبختی انسان خواهد انجامید. گاهی خطر و زیان بدفرجام و دردناکی که از ناحیه دوست نادان دامنگیر آدمی می شود از خطر یک دشمن افزون تر است. از این رو تنها علاقه و صمیمیت و وفاداری در رابطه دو جانبه برای برگزیدن اشخاص به دوستی کافی نیست، بلکه میزان شناخت خردمندی طرف باید در درجه اول اهمیت قرار گیرد.
دشمن دانا بلندت می کند                         بر زمینت می زند نادان دوست.
(سعدی)

6- کسب منافع دنیوی و استثمار افراد با طرح دوستی و صمیمت منافات آشکاری دارد. گاهی خودپرستان بی حقیقت در زمینه معاشرت و دوستی با افراد هدف خاصی را دنبال می کنند؛ آنان همواره در پی یافتن دوستانی هستند که از آنها سودی عاید گردد. مثلا هرگز طرح دوستی با کسانی که دارای احساسات پاک و نیات صادقانه باشند ولی بر دوستی آنها فایده مادی مترتب نباشد نمی ریزند. بر اساس همین برنامه ها تا وقتی پیوندشان با دوستان استوار است که امید جلب منفعت باقی باشد، اما چنانچه از این راه به هدف دلخواه خود دست نیافتند و احساس کردند که چرخ دوستی بر محور هدفشان نمی چرخد یک نوع سردی خاص جای روابط گرم و پرحرارت دوستانه را می گیرد و رشته ارتباط ریاکارانه خود را می گسلند. این چنین افرادی که جز منافع شخصی به چیز دیگری فکر نمی کنند ارزش دوستی و رفاقت را ندارند.
شیخ سعدی- رحمه الله- درباره این نوع دوستان می گوید:
این دغل دوستانه که می بینی              مگسانند گرد شیرینی
تا طعامی هست می نوشند                 همچو زنبور گرد تو جوشند
تا به روزی که ده خراب شود             کیسه چون کاسه رباب شود
بار دیگر که بخت باز آید                   کامرانی ز در فراز آیند
دو غبایی بپز که از چپ و راست        در وی افتند چون مگس در ماست
راست گویم سگان بازارند                 کاستخوان از تو دوست تر دارند
این گونه افراد به سود مادی ناچیزی دوست خود را می فروشند و اسرار دوستی را فاش می کنند و یا در موقع حاجت و نیاز مادی انسان را رها می کنند و به دنبال سودجویی مادی خود می روند.

گذشت و اغماض از لغزش های دوست
بعضی از افراد به علت فقدان بلوغ اجتماعی و نداشتن رشد لازم همزیستی به قدری حساس و زود رنج هستند و در عالم دوستی کم گذشت و سختگیرند که کوچکترین خلاف انتظاری را نمی بخشند و با دیدن یک غفلت و اشتباه از دوستان، به آسانی تسلیم احساسات خام و سوزان خویش می گردند و دست از تفاهم با آنها می شویند و با کدورت و رنجش خاطر عمیق پیوند مهر و علاقه خود را می برند و حال آن که در زندگی روشنایی و تاریکی، خار و گل، زشت و زیبا همواره در کنار یکدیگر قرار دارند. باید دانست که نبض حیات اجتماعی بر این پایه استوار است که در برابر استفاده از مزایایی چند، ضرورت دارد ناملایمات و خلاف انتظارها را تا حدودی تحمل کند و در عین حال از توقعات بی جا و تعقیب رؤیاهای بیهوده احتراز جوید و هنر زندگی همین است که بتوانیم حتی المقدور حالت انعطاف در برابر توقعات خویش به وجود آوریم. همه چیز را بر اساس تمایلات خویش ارزیابی کردن اشتباه است، ولی بسیارند کسانی که به طور شدیدی احساساتشان یک جانبه سیر می کند و در نهادشان حس خودخواهی و خودپرستی به قدری نیرومند است که واقع بینی را به کلی از دست می دهند و از سوی دیگر خود را نیز شکنجه و عذاب می کنند. در صورتی که واقع بینی و داشتن توقعات معقول و متناسب مایه آرامش درون است.

حزم و احتیاط در دوستی
دو فرد پاکدل که رفیق صمیمی و محرم یکدیگر شده اند در کمال خلوص و صفا با هم برخورد می کنند. اگر عاقل و مآل اندیش باشند باید از این نکته هرگز غفلت نورزند که پیوند دوستی و رفاقت همیشه و در همه شرایط محکم و پایدار نمی ماند و ممکن است پیش آمدها و حوادثی رشته رفاقت را قطع کند و دوستی آن دو را به دشمنی مبدل سازد. بنابراین رفقای یک دل در ایام دوستی باید همواره از افراط و زیاده روی بپرهیزند. جوانان ساده دلی که در انتخاب دوست پیرو عواطف و احساسات آنی خود هستند و هرگز به فردای دوستی فکر نمی کنند و ارتباط امروز را یک پیوند ثابت و ناگسستنی می پندارند و به قدری در دوستی و یک‏رنگی افراط می کنند که گویی یک روحند در دو بدن؛ مثل هم لباس می پوشند، بر هر کوی و برزنی یکجا ایستاده اند، با هم از هر دری و سرّی سخن می گویند و هیچ رازی را از رفیق خود پنهان نمی کنند. باید بدانند ضرر این تندروی موقعی آشکار می شود که بر اثر یک پیش آمد نامطلوب با رنجش خاطر از هم قهر می کنند و دوستی آن دو به دشمنی مبدل می گردد. در این موقع است که برای انتقام‏جویی هر یک راز دیگری را فاش می کند تا بدین وسیله او را مفتضح و رسوا سازد.
حضرت رسول اکرم- صلی الله علیه وسلم- ارشاد می فرمایند: «أحبب حبیبک هونا ما، عسی أن یکون بغیضک یوما ما، و أبغض بغیضک هونا ما، عسی أن یکون حبیبک یوما ما»
(در دوستی و دشمنی تندرویی نکنید، زیرا شاید روزی وضع تغییر کند و دوست، دشمن شود، و یا دشمن مورد علاقه تو واقع گردد و باب دوستی با او گشوده شود.)

کتاب؛ دوستی باارزش
هنگام فراغت و تنهایی نیز می توان دوستی باارزش برای خود برگزید. این دوست "کتاب" و اندیشیدن در اموری است که سبب رشد و تعالی فکری گردد. از راه دقت در نوشته های بزرگانی که هم اکنون سالهاست که جهان را وداع گفته و در آغوش خاک خفته اند با افکار و دانش و شخصیت واقعی آنها آگاه می شویم و از تعالیم‏شان بهره می گیریم.
البته همان گونه که برای احتراز از خطر ناشی از تماس‏های نامتناسب می بایست در انتخاب دوست هوشیار بود، در برگزیدن کتاب نیز باید دقت فراوان مبذول داشت. هر کتابی قابل مطالعه نیست و ارزش صرف وقت را ندارد، زیرا نه تنها از چنین مطالعاتی سودی نمی توان برد بلکه افکار زهرآگینی که در صفحات برخی کتب نقش بسته روان‏های پاک را مسموم می سازد. پس مطالعه کتاب‏های سودمند کاری ارزنده است.

ثمرات معنوی دوستی مخلصانه
این گونه افراد در زیر سایه عرش الهی قرار می گیرند. آن حضرت- صلی الله علیه وسلم- می فرمایند: «سبعة یظلهم الله فی ظله یوم لا ظل إلاّ ظله ... منهم .... رجلان تحابا فی الله»
(خداوند هفت گروه را زیر سایه اش می گیرد آن روز که سایه ای جز سایه او نیست ..... از آن هفت گروه دو مردی که به خاطر خداوند با یکدیگر دوستی می کنند.)
همه مردم در گرمای قیامت جمع شده اند و حرارت خورشید شدید است؛ عرق، خستگی، انتظار سالیان دراز، اما هفت گروه زیر سایه ایستاده اند نه زیر سایه درخت بلکه سایه عرش خداوند. از آن جمله دو نفری اند که به خاطر خداوند با هم دوست شده اند.
پس ای برادر! دوست کسی نیست که شرایط زمانه او را بر سر راهت قرار می دهد، بلکه کسی است که خودت او را انتخاب می کنی چرا که آن حضرت- صلی الله علیه وسلم- می فرمایند: «المرء مع من أحب»
(انسان همراه کسی است که دوست می دارد.)
هر کس را دوست بداری روز قیامت همراه او خواهی بود. پس به نفست بگو که دوست داری همراه چه کسی باشی؟
دور باش از صحبت اهل فساد     کآورد سستی بدین و اعتقاد
چون گل سوری حریف خار شد   عاقبت دیدی جزایش نار شد
تا توانی صحبت نیکان گزین     کآب را ناله بود از همنشین
(خواجه انصاری، مجموعه مسائل، ص: 618)

شخصیت شناسی از روی تاریخ تولد + تست روانشناسی

روان شناسان شخصیتی اعتقاد دارند که شماره تولد، شما را از آن شخصیت شناسی از روی تاریخ تولد - تست روانشناسی چیزی که می خواهید باشید دور نمی کند، بلکه مانند رنگی است که نوع آن و زیبایی اش برای افراد مختلف متفاوت است.

شخصیت شناسی از روی تاریخ تولد

به مثال زیر توجه کنید:

فرض می کنیم که شما متولد 29 اردیبهشت 1364 هستید.اردیبهشت ماه دوم (2) سال است پس :

9=1+8=18=5+9+3+1=1395=1364+2+29

شماره تولد 9 است و اکنون می توانید آنچه راکه مربوط به این شماره است با خود مطابقت دهید.

 تفسیر اعداد:

1- خالق و مبتکر:

 'یک' ها پایه و اساس زندگی هستند. همیشه عقاید جدید و بدیع دارند و این حالت در آنها طبیعی است. همیشه دوست دارند تمامی کارها و مسائل بر حول محوری که آنها می گویند و تعیین می کنند در گردش باشد و چون مبتکر هستند، گاهی خود خواه می شوند. با این حال 'یک' ها بشدت صادق و وفادارند و به خوبی مهارتهای سیاسی را یاد میگیرند . همیشه دوست دارند حرف اول را بزنند و غالبا رهبر و فرمانده هستند، چون عاشق این هستند که 'بهترین' باشند . در استخدام خود بودن و برای خود کار کردن بزرگترین کمک به آنهاست ولی باید یاد بگیرند عقاید دیگران ممکن است بهتر باشد و باید با رویی باز آنها را نیز بشنوند.

 

2- پیام آور صلح:

'دو' ها سیاستمدار به دنیا می آیند ! از نیاز دیگران خبر دارند و غالبا پیش از دیگران به آنها فکر می کنند . اصلا تنهایی را دوست ندارند . دوستی و همراهی با دیگران برایشان بسیار مهم است و می تواند آنها را به موفقیت در زندگی رهنمون سازد. اما از طرف دیگر ، چنانچه در دوستی با کسی احساس ناراحتی کنند ترجیح می دهند تنها باشند.از آنجایی که ذاتا خجالتی هستند باید در تقویت اعتماد به نفس خود تلاش کنند و با استفاده از لحظه ها و فرصت ها آنها را از دست ندهند.

به ادامه مطلب بروید.

کمی از آندرتیکر

به نظر میاد تیکر همیشه علاقه خاصی به بانوان موطلایی داشته.همسر دومش سارا و نیز همسر سومش یعنی میشل مک کول این مورد را تایید میکنند اما قبل از این دو تیکر رابطه صمیمی با یکی از بلوندهای مشهور معاصر کشورش یعنیJenna James onداشته.این دوستی تا حالا ادامه دارد و از سال1990شروع شده است.این خانم در زندگی نامه اش از این دوستی نام برده است.او به دوره عاشقانه خود باتیکر اشاره دارد.

برای دوستان عزیزم

برای تو مینویسم دوست عزیزم :

این روزها میگذرد....به آسمان خیره شو و بنگر چگونه خورشید با همه نور و گرمایش غروب میکند! آدمها هم یک جایی غروب میکنند،نمیمیرند ولی در قلب دیگران جایی ندارند و این یعنی غروب.بگذر از مردمانی که یاد نگرفته اند خوبی کنند و همیشه بخاطر داشته باش تنها خوبیست که به یادگار میماند،پس خوب باش.به همه عشق بورز،یادت باشد نکند با با زبانت قلب کسی را شبکنی قلب شکسته خریدار ندارد.همین الان تلفن را بردار و به دوستانت زنگ بزن و بگو دلت برایشان تنگ شده،دستان مادرت را نوازش کن و با لبخندت مهربانی را به او یادآوری کن.بگذار ساده بگویم :خوبها تا ابد در خاطر دیگران میمانند. برای خوب بودن تنها یک قلب پاک و صادق کافیست.راستی در این شلوغی زندگی حواست به آدمهای خوب اطرافت باشد و دائم به آنها یادآوری کن که بودنشان برایت ارزشمند است،دوست داشتن را ابراز کن آنقدر بگو دوستتان دارم تا زمزمه این دوست داشتنها در سطح شهر بپیچد تا هیچکس دیگر از گفتن دوستت دارم هراسی نداشته باشد.به دوستی های کوچک افتخار کن و برای دوستی های قدیمی احترام قائل شو. و درنهایت انسانیت را ترویج بده.

نرگس محمدی

93/9/16

دوست های شوهر خراب کن را بشناسید

تک دختر



این گروه های دوستی برای زندگی مشترک شما تهدیدی جدی هستند. بعضی ها به محض متاهل شدن دور همه رفقای گذشته را خط می کشند و بی خیال همه خاطرات قدیمی می شوند. برخی هم دوستان شان را تا اندازه ای به دنیای بعد از ازدواج شان راه می دهند که انگار آب از آب تکان نخورده و هیچ تغییری در زندگی شان ایجاد نشده است. درست است که رفقا پیراهنی نیستند که روز به روز عوض شان کنید اما به هر حال به قول سهراب سپهری همیشه «دوستانی بهتر از آب روان» نصیب تان نمی شود؛
به همین دلیل گاهی لازم است همراهان تان را پس از ازدواج غربال کنید و آنهایی که برای زندگی مشترک تان خطرناکند را کنار بگذارید. ما در این مطلب به ۸ گروه از دوستان خطرناکی اشاره کرده ایم که می توانند دوام زندگی مشترک تان را تهدید کنند و شما و همسرتان را به جان هم بیندازند اما شک نکنید این فهرست همیشه قابل گسترده شدن است.
دوستان اهل بازی «من از تو خوشبخت تر هستم»
می توانید حدس بزنید این دوستان چه جور آدم هایی هستند؟ آنها اصرار دارند با شما وارد رقابت بر سر دارایی های شان شوند؛ مثلا مدام از روابط عالی با همسرشان حرف بزنند و شرح بدهند شریک زندگی شان مثل یک بره مطیع است و آنقدر عاشق که جانش را کف دستش گذاشته و هر دم، آماده است آن را فدای شان کند. تصویری که آنها از زندگی شان می سازند، همیشه اغراق آمیز است. همه افتخارشان خلاصه می شود در مارک لباس ها، لوازم منزل شان، درآمد بالا، تفریحات اعیانی، خریدهای آنچنانی، سفرهای اعجاب انگیز و دوردور کردن در فروشگاه های گران قیمت.
چه خطری تهدیدتان می کند؟
مهم ترین ضرر همنشینی با این دست آدم ها، مقایسه کردن زندگی خودتان با آنها و افزایش حس نارضایتی در شماست. نتیجه این بازی هم از همان اول معلوم است؛ زندگی مشترک تان هرقدر هم که خوب باشد آنها همیشه یک برگ برنده برای رو کردن دارند تا ثابت کنند اهمیتی ندارد چقدر برای خوشبختی دست و پا بزنید، آنها همیشه از شما خوشبخت تر هستند.
این گروه از دوستان، بی آنکه نظر شما را بپرسند، شما را به یک رقابت احمقانه بر سر بیشتر به دست آوردن و بیشتر داشتن وارد می کنند و انتظارات تان از زندگی مشترک و همسرتان را تا جایی بالا می برند که هیچ وقت به آنچه دارید، راضی نمی شوید.
دوستان اهل بازی «من چقدر بدبختم
رفتار این گروه دقیقا برعکس گروه قبلی است. کارشان فقط نق زدن است. آنها زندگی شما را با مال خودشان مقایسه می کنند و دائما غبطه می خورند و با حسرت تمام نشدنی شان تاثیری منفی بر زندگی مشترک تان می گذارند.
مهسا که دوستی با یکی از این آدم ها را تجربه کرده است، تعریف می کند در یک مهمانی خانوادگی همان دوست حسرت خور، مدت ها حرکات شوهر او را زیر نظر گرفته بود و همین که دور هم جمع شده بودند تا گپی بزنند، خطاب به شوهر مهسا گفته بود: «شما چه همسر مهربانی هستید. شوهر من هیچ وقت در کارهای خانه کمکم نمی کند. شوهرم می گوید، مرد واقعی نباید در خانه دست به سیاه و سفید بزند.
خوش به حال زن تان. واقعا شما با این همه کار بیرون از خانه چطور به کمک کردن در خانه هم می رسید؟» حسرت خوردن این دوست اما به همین جا ختم نشده بود. او در مهمانی بعدی، حسودی کرده بود که چرا شوهر مهسا او را «عزیزم» خطاب می کند اما شوهر خودش، اسمش را صدا می کند و بعد باز موضوع کمک کردن شوهر مهسا در امور خانه را پیش کشیده بود و با خنده ای از سر لج گفته بود: «شما مثل یک کدبانو کار می کنید!»
چه خطری تهدیدتان می کند؟
خودتان را جای مهسا بگذارید. احساس می کنید با نشان دادن این واکنش ها همسرتان چه احساسی پیدا می کند؟ دوستان حسرت خور گذشته از انرژی منفی ای که با خود به هر جمعی می آورند، می توانند در شما یا شریک زندگی تان احساس برتری کاذبی ایجاد کنند و شما دو نفر را در اوج خوشبختی به جان هم بیندازند.
دوستانی که زیادی صمیمی می شوند
این گروه از دوستان، حد و مرزی برای ارتباطات شان نمی شناسند. آنها دیگران را بیش از اندازه به حریم خصوصی شان وارد می کنند و به خود هم اجازه وارد شدن به خط قرمزهای زندگی دیگران را می دهند. چنین افرادی دعوای زن و شوهری شان را خیلی راحت به خانه شما می آورند، سرزده سراغ تان می آیند و برنامه های تان را به هم می زنند و از اینکه در مناسبات زندگی خصوصی تان دخالت کنند، ابایی ندارند.
آنها با همسرتان هم به اندازه شما صمیمی می شوند و مثل یک دوست قدیمی بی نیاز به حضور شما با او وارد ارتباط شده و حتی درددل می کنند و گاهی حتی دایه عزیز تر از مادر می شوند و همسر شما را به عنوان دوست صمیمی و قدیمی شان معرفی می کنند.
چه خطری تهدیدتان می کند؟
بی تعارف و خیلی سریع، نام آن دوستانی را که در روابط با همسرتان حد و مرز نمی شناسند، از فهرست رفقای صمیمی تان حذف کنید.هر ارتباطی تعریفی دارد. رابطه همسر شما و دوستان تان هم از این قاعده مستثنا نیست. فراموش نکنید همیشه پس از ازدواج این امکان وجود دارد که برخی دوستان عمدی یا غیر عمدی تلاش کنند بیش از حد با همسرتان صمیمی شوند.
ممکن است تصور کنید شما جوان و برازنده هستید و همسرتان شما را برای زندگی مشترک انتخاب کرده است پس این بیش از حد صمیمی شدن ها، تاثیری در نظر همسرتان نسبت به شما ندارد اما در اشتباهید. به هرحال روابط تعریف نشده و خارج از عرف یک دوست، همیشه وسوسه ای دائم برای شریک زندگی شماست که راه لغزش را برایش هموار می کند. گاهی شنیدن درد دل های دیگران و همدردی با آنها می تواند ما را بیش از اندازه به آنها نزدیک کند.
به این سوال پاسخ دهید
در روابط انسانی باید مدام هدف ها را بسنجیم و از خود بپرسیم منظور اصلی مان از ارتباط با دیگری چیست. دوستانی که بلد نیستند به درستی به این سؤال جواب بدهند در ارتباط با آدم های دیگر از جمله همسر شما با چالش مواجه می شوند و چه بسا حتی دچار سوء برداشت شوند.
دوستان خیانتکار
این افراد یا از زندگی با شریکی که انتخاب کرده اند ناراضی اند و به همین دلیل در جای دیگری به دنبال خوشبختی می گردند یا اینکه خود را اهل تنوع یا قربانی یک عشق ناگهانی معرفی می کنند و رابطه ای موازی با زندگی مشترک شان را شکل می دهند. ممکن است این افراد از سر شرم یا به هر دلیل دیگری این رابطه را از شما و دیگران پنهان کنند یا اینکه برعکس شما را محرم رازهای مگوی شان تلقی کنند و خاطرات و اتفاق هایی که در این رابطه تجربه می کنند را با شما تقسیم کنند.
دوستانی که به همسرشان خیانت می کنند، عهدشکنی های شان را با آب و تاب برای تان تعریف می کنند، دست به دامن توجیه های مسخره می شوند، دلیل های عجیب و غریب می تراشند تا شما را قانع کنند که حق داشته اند عهدشان را در زندگی مشترک شان بشکنند و راه بیفتند پی هوس شان.
چه خطری تهدیدتان می کند؟
رفت و آمد با آنها دو اشکال بزرگ دارد؛ اولا آهسته آهسته، زشتی عهدشکنی پس از ازدواج برای تان کمرنگ می شود و امکان دارد تغییر باورهای تان بی آنکه متوجه باشید به تغییر رفتار منجر شود. پژوهشگران می گویند بسیاری از رفتارهای ناخوشایند و واکنش های نادرست از طرف دیگران به ما منتقل می شوند. آنها می گویند رفتارهای مخرب به نوعی واگیردار هستند و بی آنکه بدانید می توانند زندگی شما را به تسخیر خود در بیاورند.
از طرف دیگر همسر شما هم خواسته یا ناخواسته بخاطر این معاشرت ها در معرض ویروس واگیردار خیانت قرار می گیرد.
ثانیا زندگی مشترک تان همیشه در خطر است چون کسی که به عهدش با نزدیک ترین شریکش یعنی همسرش وفا نکرده است می تواند در رفاقتش با شما هم بی وفا باشد و زندگی مشترک تان را به خطر بیندازد.
خطر دیگری هم در کمین تان است
شما محرم رازهایی می شوید که نه از عهده فاش کردن شان برمی آیید و نه توان نگه داشتن شان را دارید. هر زمان که همسر دوست خیانتکارتان را می بینید، احساس می کنید وظیفه نجات دادن زندگی اش را با گفتن چنین رازی دارید و از سوی دیگر در قبال حرفی که مجوز به زبان آوردنش را ندارید هم مسئولید و هم ممکن است با مطرح کردن این موضوع فاجعه ای را به بار بیاورید که توان تحمل عواقبش را ندارید.
دوستانی که ازدواج تان توی کت شان نمی رود
این گروه ارزشی برای وقت شما در زندگی مشترک قائل نیستند. آنها درک نمی کنند که پس از ازدواج بخشی از وقت و قلب شما متعلق به همسرتان است و شما را تمام و کمال می خواهند. اگر به این افراد بگویید نمی توانید همه روزتان را همراه شان در پاساژها دوردور کنید یا در کافی شاپ ها بنشینید و قهوه دوبل بخورید یا به درددل آنها گوش کنید، شما را به جوگیر بودن یا عوض شدن متهم می کنند و برای همیشه روی تان خط می کشند.
چه خطری تهدیدتان می کند؟
اگر بخواهید این افراد را در کنار خود حفظ کنید، باید برخی مناسبات زندگی مشترک را زیر پا بگذارید. برای چنین دوستانی محدودیت های شما در مجردی سفر رفتن قابل درک نیست. آنها نمی پذیرند شما گذشته از همسرتان با خانواده او هم وصلت کرده اید و باید وقتی را برای بودن در کنار دوستان دیگر و فامیل ها هم در نظر بگیرید. برای این افراد پذیرفتنی نیست که شما مسئولیت رسیدگی به امور خانه را دارید و نمی توانید ۸ شب خسته و بی رمق به خانه بازگردید و قبل از آمدن به تنهایی شام تان را بخورید.
اگر بخواهید چنین دوستانی را حفظ کنید، احتمالا از سوی همسرتان انگ بی مسئولیتی می خورید و اگر هم بخواهید از زندگی مشترک تان محافظت کنید، احتمالا مدام باید طعنه ها و گلایه های آنها را تحمل کنید اما یادتان نرود دوستان واقعی باید به این شراکت جدید در زندگی تان احترام بگذارند و در غیر این صورت همراه های مناسبی برای ادامه مسیر دوستی نیستند.
دوستانی که عادت های بد دارند
دوستان وراج که ارزشی برای زمان قائل نیستند، دوستان اهل دود و دم، دوستان قانون شکن، دوستان فحاش و بددهن و خلاصه دوستانی که می دانید عادت های ناپسندشان در حدی خطرناک است که امکان دارد همنشینی با آنها به زندگی مشترک تان آسیب بزند، نباید در فهرست دوستان پس از ازدواج تان باقی بمانند.
چه خطری تهدیدتان می کند؟
در نظر داشته باشید که هر رفیقی نقاط ضعفی هم دارد اما گاهی برخی صفات ناپسند یک به اصطلاح دوست، بلای جان تان می شود. یادتان نرود بسیاری از صفات ناپسند واگیر دارند و زودتر از خصوصیات پسندیده اطرافیان تان به شما منتقل می شوند. شاید در آغاز فحاشی های یک دوست برای تان آزاردهنده شود اما به مرور گروه واژگان شما شبیه به هم می شود و حتی لحن و حالت حرف زدن تان هم به یکدیگر شباهت پیدا می کند حتی اگر احساس کنید توان ایستادگی در برابر این هجوم را دارید، نمی توانید از توانایی همسرتان در این مورد هم مطمئن باشید.
دوستانی که آتش بیار معرکه اند
همه می دانند آسمان هیچ زندگی مشترکی همیشه آفتابی نیست و گاهی وقت ها هم ابری می شود. این جور وقت ها دوستان واقعی تلاش می کنند به شما و همسرتان برای بازسازی زندگی تان کمک کنند اما دوستانی هم وجود دارند که به جای بازسازی روابط تان، آتش بیار معرکه می شوند و در لباس مشاوری امین، مدام تحریک تان می کنند که مبادا از خطای همسرتان بگذرید یا با جرات در حضور همسرتان به اشتباه های تان اعتراف و طلب بخشایش کنید.
حتی اگر قهرتان با وجود کارشکنی های شان، سرانجام به آشتی برسد آنها آرام نمی گیرند طوری که انگار دلخوری شان از مشکلات زندگی شما از خودتان هم بیشتر است به همین علت است که اگر همسرتان در جمع حضور نداشته باشد یا درباره اش بد می گویند یا آنقدر به ضعف های زندگی تان اشاره می کنند و از آنها می پرسند که دست آخر سردرددل شما هم باز شود.
بعد یک گوش خوب برای غیبت شنیدن می شوند و همه نکات منفی را به خاطر می سپرند و در گفت وگوهای بعدی با همان الفاظ و صفت ها درباره همسرتان حرف می زنند اما شما دیگر نمی توانید بابت توهین های شان به آنها گلایه کنید چون بخش عمده حرف های شان با استناد به گفته های شما در زمان آن درددل های دوستانه است!
چه خطری تهدیدتان می کند؟
چرا آنها نمی توانند زندگی آرام شما را تحمل کنند؟ جالب است بدانید گاهی رفتارهای جسورانه ای که این نوع دوستان برای برخورد با همسرتان به شما توصیه می کنند، آرزوهایی است که برای زندگی مشترک خودشان دارند؛ آرزوهایی که سرکوب شده است و نتوانسته اند عملی شان کنند چون می دانسته اند که این رفتارها زندگی مشترک شان را خراب می کند.
برای مثال مردی که در زندگی مشترکش همیشه از ترس رفتار پرخاشگرانه همسرش، ساکت و سر به زیر بوده است در اداره وقتی ماجرای مشاجره دوستش را با همسرش می شنود به او پیشنهاد می کند گاهی زنش را کتک بزند؛ رفتاری که او پیشنهاد می کند در واقع گرایش سرکوب شده ای در خودش است که نتوانسته در زندگی مشترک خودش اجرایی اش کند چون می داند که همسرش با پرخاشگری اش برخورد خواهد کرد.
گروه دیگری از دوستان «آتش بیار معرکه»، توصیه های بدی برای شما دارند چون خودشان، تجربه های بدی در زندگی مشترک داشته اند و بیشتر از آنچه به شما پیشنهاد می کنند از زندگی یاد نگرفته اند. برخی از آدم های این گروه زندگی هایی از هم پاشیده دارند و طبیعتا تجربه های شان از همان زندگی را به شما هم منتقل می کنند.
برای نمونه امکان دارد دوستی که زندگی اش به علت خیانت همسرش به طلاق رسیده است به محض اینکه درددل شما را درباره کم توجهی و حواس پرتی همسرتان بشنود به شما هشدار دهد که احتمالا شریک زندگی شما هم در حال خیانت کردن است.
در حقیقت این گروه تجربه های ناخوشایند خودشان را به زندگی دیگران «تعمیم» می دهند. «تعمیم دهی» یک «خطای شناختی» است و معمولا وقتی اتفاق می افتد که مهارت لازم برای تحلیل چالش ها را نداشته باشم.
آنها با تعمیم دهی های نابجا، محیطی تاریک، ترسناک و پر از گزند و بی اعتمادی را در زندگی مشترک برای تان توصیف می کنند در حالی که اگر بخواهید واقع گرایانه به زندگی نگاه کنید، می فهمید آنقدرها هم که این دوستان توصیف می کنند تلخ نیست مگر آنکه خودتان فقط دنبال ناخوشی هایش بگردید.
اما این دوستان گروه سومی هم دارند؛ کسانی که درکی از مشکل شما ندارند و توصیه هایی کلیشه ای و انتزاعی را برای تان سرهم می کنند. اگر شما با دوست مجردتان در مورد بدخلقی امروز همسرتان درددل کنید، احتمال اینکه فکر کند دعوا نمک زندگی شماست، بسیار کم خواهد بود.
او با شنیدن توصیف های شما، رفتار همسرتان را به موقعیت های دیگر تعمیم می دهد و از اینکه شما آنقدر ساده اید که حاضر به جدا شدن از چنین مردی نیستید، عذاب می کشد و البته این عذاب را به شما هم منتقل می کند. چنین دوستی نمی تواند بپذیرد زندگی زیر یک سقف با چالش هایی هم همراه است که گذر زمان و شناخت بیشتر شما و همسرتان از یکدیگر به کم شدن شان کمک می کند.
دوستانی از جنس مخالف
شاید بپرسید که تا کجا می توان با جنس مخالف دوستی کرد. ما می گوییم هر زمان، روابط دوستانه شما با چنین دوستی به حدی رسید که در حضور همسرتان مجبور شدید سطح ارتباط تان با او را پنهان کنید یا حس کردید حریم های تان در حال فراموشی است یا اگر شک کردید که شاید بخشی از وظایف همسرتان را روی دوش او انداخته اید؛ مثلا سنگ صبور یا مشاورتان شده است، باید نگران شوید و سطح ارتباط تان را با او اصلاح کنید. اگر دیر بجنبید، زندگی مشترک تان به خطر می افتد.
آناهیتا اسفندیاری