وبلاگ تفریحی

دانلود آهنگ، دانلود فیلم، دانلود عکس، اس ام اس

وبلاگ تفریحی

دانلود آهنگ، دانلود فیلم، دانلود عکس، اس ام اس

خاطرات دهه هفتاد

گاو ما ما می کرد 

گوسفند بع بع می کرد

سگ واق واق می کرد

و همه با هم فریاد میزدند حسنک کجایی…؟ 

شب شده بود 

اما حسنک به خانه نیامده بود.

حسنک مدت های زیادی است که به خانه نمی آید.

او به شهر رفته و در آنجا شلوار جین و تی شرت های تنگ به تن میکند 

او هر روز صبح به جای غذا دادن به حیوانات جلوی آینه به موهای خود چسب مو میزند

موهای حسنک دیگر مثل پشم گوسفند نیست، چون او  موهای خود را اتو میکند.

دیروز که حسنک با کبری چت میکرد، کبری گفت تصمیم بزرگی گرفته است.

کبری تصمیم داشت حسنک را رها کند و دیگر با او چت نکند چون او با پتروس آشنا شده بود.

پتروس همیشه پای کامپیوترش نشسته بود و چت می کرد.

پتروس دید که سد سوراخ شده،

اما انگشت او درد می کرد،

چون زیاد چت کرده بود.

او نمی دانست که سد تا چند لحظه ی دیگر میشکند.

پتروس در حال چت کردن غرق شد.

برای مراسم دفن او کبری تصمیم گرفت با قطار به آن سرزمین برود،

اما کوه روی ریل ریزش کرده بود.

ریزعلی دید که کوه ریزش کرده اما حوصله نداشت.

ریزعلی سردش بود و دلش نمیخواست لباسش را در آورد. ریزعلی چراغ قوه داشت اما حوصله ى درد سر نداشت.

قطار به سنگ ها برخورد کرد و منفجر شد.

کبری و مسافران قطار مردند.

اما ریزعلی بدون توجه به خانه رفت.

خانه مثل همیشه سوت و کور بود.

الان چند سالی است که کوکب خانم همسر ریزعلی مهمان ناخوانده ندارد.

او حتی مهمان خوانده هم ندارد.

او حوصله ی مهمان ندارد.

او پول ندارد تا شکم مهمان ها را سیر کند.

دیگر تخم مرغ و پنیر ندارد.

چون همه چیز با تحریم ها گران شده است

او گوشت ندارد.

او آخرین بار که گوشت قرمز خرید چوپان دروغگو به او گوشت خر فروخت.

اما او از چوپان دروغگو گِله ندارد.

چون کشور ما خیلی چوپان دروغگو دارد.

--------------------

به همین دلیل است که دیگر در کتابهای دبستان آن داستان های قشنگ وجود ندارد.

لبخنده بازار

 


خانمه به شوهرش پیامک میده:

سلام عزیزم، اگه موافقی بریم خونه مامانم عدد “۱”

و اگه میخوای بریم خونه مامانت

سینوس ۲۳به توان ۷ تقسیم بر ۲/۷۶۳ ضربدر ۶۵۷

رادیکال ۵ به توان ۲ تانژانت ۷۸۶ مبنای ۲۱” رو پیامک کن !

جواب شوهر جالبه!

۰/۰۵۷۳۸۷۷۷۳۲۵

 

S A L I J O O N

 

یارو ﻣﯿﺮﻩ ﻣﻬﻤﻮﻧﯽ

ﻧﺎﻫﺎﺭ ﺑﻬﺶ ﻛﺮﻓﺲ ﻣﯿﺪﻥ

ﺷﺎﻡ ﺍﺳﻔﻨﺎﺝ

ﻓﺮﺩﺍﺵ ﺻﺒﺤﺎﻧﻪ ﻫﻢ

ﺑﻬﺶ ﻧﻮﻥ ﻭ ﺳﺒﺰﻯ ﻣﯿﺪﻥ !!

ﻣﯿﮕﻪ : ﻧﺎﻫﺎﺭ ﭼﯿﺰﻯ ﺩﺭﺳﺖ ﻧﻜﻨﯿﺪ ﺧﻮﺩﻡ ﻣﯿﺮﻡ ﻣﯿﭽﺮﻡ :|

 

S A L I J O O N

 

ما اینقدر فقیریم که 20 ساله هروقت دست زدم به سیب زمینی سرخ کرده

مامانم گفت دست نزن کمه

ینی تا الان یه بارم اندازه نبوده !

 

S A L I J O O N

 

دست بهم بزنی جیغ میزنم

.

.

.

چیزی نیست جزوه درسیمه یه ذره غریبی میکنه !!

 

S A L I J O O N

 

الان که خوب فکر میکنم میبینم دیگه جوک هاتون خوشحالم نمیکنه ، عادى شده برام

شماره حساب میدم واسم پول بریزید

شاید خوشحال شدم !

 

S A L I J O O N

 

هی فلانی

اگه برای به دست آوردنِ کسی داری میدوی آروم بُدو … آروم تر !!

شاید یکی هم برای بدست آوردنِ تو ؛ داره میدوه

منم که سرِ جام یه مدتیه ایستادم ؛ اَصن هیچ کی

رَدَم نشده از این محدوده ؛ حالا موندم وایسم یا بدووم

 

S A L I J O O N

 

تصمیم داشتم یه عصر آخر هفته همتونو دعوت کنم کافی شاپ

بعد باخودم گفتم به یه چیزی دعوتتون کنم که براتون یه سودی داشته باشه

شام و کافی شاپ که فقط چاقتون میکنه و برای سلامتی ضرر داره

پس تصمیم گرفتم شما را به ایمان و تقوا و دوری از گناه دعوت میکنم

پس اتقوا الله …

 

S A L I J O O N

 

ﺗﻮ ﺧﻮﻧﻪ ﻯ ﺷﻤﺎﻡ ﻳﻪ ﻛﻴﻒ ﻗﺪﻳﻤﻰ ﻭ ﺩﺍﻏﻮﻥ ﻫﺴﺖ

ﻛﻪ ﻫﻤﻪ ﻯ ﻣﺪﺍﺭﻙ ﻣﻬﻢ ﻭ ﺳﻨﺪﺍ ﺭﻭ ﺗﻮﺵ ﻣﻴﺬﺍﺭﻳﻦ؟!

ﻻﻣﺼﺐ ﺗﺠﺰﯾﻪ ﻧﺎﭘﺬﯾﺮﻩ !!!

 

S A L I J O O N

 

زندگی انقدر پر استرس هست که :

“ز گهواره تا گور ناخن بجو” صحیح‌تره

 

S A L I J O O N

 

ﻣﻦ ﺗﻮ ﺑﭽﮕﯽ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺍﺯ ﮔﻢ ﺷﺪﻥ ﺑﺘﺮﺳﻢ

ﺍﺯ ﭘﯿﺪﺍﺷﺪﻥ ﻣﯿﺘﺮﺳﯿﺪﻡ

ﭼﻮﻥ ﻭﻗﺘﯽ ﭘﯿﺪﺍﻡ ﻣﯿﮑﺮﺩﻥ ﻃﻮﺭﯼ ﻣﯿﺰﺩﻧﻢ ﮐﻪ …!

ﺁﻗﺎ ﻭﻟﺶ ﮐﻦ ﺑﻐﺾ ﺭﺍﻩ ﮔﻠﻮﻣﻮ ﺑﺴﺖ !!!

 

S A L I J O O N

 

دوست دخترم میگه حالا که لاین داره فیلتر میشه میخوام اعتراف کنم :

من اصغرم 40ساله از کهکیلویه و بویراحمد

 

S A L I J O O N

 

ﺗﻮ ﺧﺎﺭﺝ :

ﻋﺰﯾﺰﻡ ﻣﯿﺘﻮﻧﻢ ﭼﻨﺪﻟﺤﻈﻪ ﺑﯿﺎﻡ ﺗﻮ ﺍﺗﺎﻗﺖ ؟

ﺗﻮ ﺍﯾﺮﺍﻥ :

ﺑﻌﺪﺍﺯﺍﯾﻨﮑﻪ ﯾﻪ ﻟﮕﺪ ﺑﻪ ﺩﺭ ﻣﯿﺰﻧﻦ ﻣﯿﮕﻦ :

ﮐﺮﻩ ﺧﺮ … ﭼﻪ ﻏﻠﻄﯽ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﯼ ﺩﺭﻭ ﺑﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﯼ !؟؟

 

S A L I J O O N

 

دقت کردین زن و شوهرا وقتی با هم خوبن به هم میگن

دیونه

غلط کردی

بیشور

خل و چل

وقتی باهم بد میشن :

شما خودت فرمودی

نخیر آقای محترم

هر طور میلتونه خانم

مملکت نیست که دیوونه خونس

 

S A L I J O O N

 

ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺩﺍﺷﺖ ﻗﻄﻌﺎﺕ ﺩﺍﺧﻞ ﮐﯿﺲ ﺭﻭ ﻧﺸﻮﻥ ﻣﯽ ﺩﺍﺩ

ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺩﺧﺘﺮﺍ ﮔﻔﺖ :

ﺍﺳﺘﺎﺩ ! ﻭﯾﻨﺪﻭﺯﺵ ﮐﺠﺎﺳﺖ ؟!!!

ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻩ ﻣﺮﺩ …

 

S A L I J O O N

 

ﺁﻳﺎ ﻣﻴﺪﺍﻧﺴﺘﻴﺪ ﺟﻨﻴﻔﺮ ﻟﻮﭘﺰ ﺍﺻﺎﻟﺖ ﺍﻳﺮﺍﻧﻲ ﺩﺍﺭﺩ

ﻭ ﻧﺎﻡ ﭘﺪﺭ ﺑﺰﺭﮒ ﺍﻭ ” ﺟﻌﻔﺮ ﻟﭙﻪ ﭘﺰ ” ﺑﻮﺩﻩ !؟

 

S A L I J O O N

 

.
.
.
.
.
.
.
.
.

این توش جک نداشت

پوچ بود

شانسه دیگه

 

S A L I J O O N

 

یکی داشت توی خیابون راه می رفت

با خودش گفت به به چه روز خوبی

چه هوای عالی ای چه دنیای قشنگی

به اتهام نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی گرفتنش!!!

 

S A L I J O O N

 

پسره استایلش مثل فرغونیه که ازطبقه 12أم افتاده

سربازیشو باعقل ناقصش معافیت گرفته ، اونوقت واسه بی شوهری جک میگه!!!

خب کلنگ، موجود ناشناخته ی جنگل های ماداگاسکار، بیل بدون دسته …

اگر قراره تو شوهر باشی که دختره وبا بگیره زندگیش قشنگتره!

والاااا :|

 

S A L I J O O N

 

اس ام اس دادن پسرا:

سلام عشقم زیبای من!

دلم واست تنگ شده بود

بدون که جسم و روحه من فقط مال خودته عشقم

.

.

.

send to:

مریم،راضیه،نگار،سحر،پارمیدا،پروانه،شیدا،مهسا،شادی،مینا،نرگس..!

 

S A L I J O O N

 

ﺑﺎ ﻣﺪﯾﺮﻋﺎﻣﻞ ﮐﺎﺭﺧﻮﻧﻪ ﺁﺩﺍﻣﺲ ﺷﯿﮏ ﻣﺼﺎﺣﺒﻪ ﮐﺮﺩﻧﺪ

گفتن ﺑﻪ ﻧﻈﺮﺗﻮﻥ ﻋﻠﺖ ﻣﺎﻧﺪﮔﺎﺭﯼ ﺷﻤﺎ ﺩﺭ ﻋﺮﺻﻪ ﺭﻗﺎﺑﺖ ﭼﯿﺴﺖ؟

ﮔﻔﺖ:

.
.
.
.

ﮐﻤﺒﻮﺩ ﭘﻮﻝ ﺧﺮﺩ!!!

 

S A L I J O O N

 

اصفهانیه خواب دیدم با خانمم رفتیم پاساژ

هی اون میخره هی من کارت میکشم

.

.

.

یهو از خواب پریدم دو سه بار موجودی گرفتم …

آخرش بانک گفت:

بخدا خواب دیدی

تو اصن زن نداری

بگیر بکپ…!

 

S A L I J O O N

 

تو این فیلم خارجیا میخوان بچه رو شاد کنن یه دونه شکلات در میارن میدن بهش!

حالا عموی ما می خواست ما رو شاد کنه پلکاشو برمی گردوند ما عین سگ می ترسیدیم

 

ختم قرآن کریم

هرروز چندساعت تو وایبر چند ساعت تو لاین چند ساعت تو اینستاگرامیم؟واسه همه ی اینا وقت داریم اما قرآن چی؟کلام خدا چی؟مثل اینکه قرآنمونو فراموش کردیم...

من چندروزه واقعا ناراحت اینم که چرا قرآن تو خونه هامون غریب شده؟چرا نمیخونیمش؟چرا بهش توجه نمیکنیم؟چرا اینقد گناه میکنیم وازهمه چی غافلیم؟هعییییییی....

من تصمیم گرفتم یه ختم قرآن بذارم تو وبم.مگه وب ماچی از بقیه کم داره؟هممون دوس داریم باقرآن باشیم ولی انقدبهونه داریم که دیگه حوصلشو نداریم شروع کنیم و بخونیم.ولی من دیگه تصمیم گرفتم و میخوام باهمت و تلاش یه قرآنو ختم کنیم.ختمش هم اینجوریه که من نظرات این پستو تائید خودکار میذارم تاهرکسی اومد از هرجاکه مونده بقیشو بخونه.به طور مثال من خودم از اول قرآن سوره ی حمد و تا آیه ی 30 سوره ی بقره رو میخونم و اینجا مینویسم.نفر دوم که اومد از آیه ی 30 تاهرجاکه تونست و دوس داره میخونه و اینجا مینویسه تا کدوم آیه خونده.نفرسوم میاد از بقیه ی آیاتی که مونده شروع میکنه وهمینجوری ادامه پیدا میکنه....

به نظرمن این خیلی طرح قشنگیه ماکه خودمون همت اینو نداریم تنهایی یه قرآنو ختم کنیم پس بیاید باهم دیگه ختمش کنیم.هرکسی هم هرچقد تونست بخونه نه زیاد.روزی 10 آیه 20 آیه 30 آیه خلاصه هرچقد تو توانشه و وقت داره.این ختم زوری نیست و من گذاشتم تو وبم و آخرشم تموم میکنم ولی به خدا ثوابش خیلی زیاده حداقل تو اون دنیا از این کتاب شرمنده نمیشیم و پیش حضرت محمد خجالت زده نمیشیم.ایشالله که شماهم کمک کنید و ثواب ببرید

هرکس خواست نیت کنه که ثواب این قرآنو واسه روح بزرگوار پیامبراکرم تقدیم میکنه و از بقیه ی آیاتی که من خوندم شروع کنه.یاعلی

خداخودت به برکت این قرآن کمک کن که دیگه سمت گناه نریم و این کتاب همیشه پشت وپناه و یاورمون باشه

لطفا زیراین پست فقط آیه هایی که میخونید رو بنویسید در غیر این صورت نظر پاک میشه

برخی دستگاه‌های لومیا به ویندوز 10 بروزرسانی نخواهند شد

 

 
ویندوز 10
 

کاربران قدیمی ویندوز فون احتمالا تصمیم ناخوشایند مایکروسافت مبنی بر بروزرسانی نشدن دستگاه‌های قبلی به ویندوز فون 8 را به یاد دارند. حال آیا مایکروسافت تصمیم دارد در خصوص ویندوز 10 نیز شیوه‌ی مشابه را در پیش بگیرد؟

به نظر می‌رسد قرار نیست تمام دستگاه‌های نسل فعلی ویندوز فون، چشم‌شان به جمال ویندوز 10 روشن شود. برخلاف ادعای قبلی منابع رسمی مایکروسافت، برخی دستگاه‌های لومیا که به ویندوز فون 8 یا 8.1 مجهز شده‌اند به ویندوز 10 بروزرسانی نخواهند شد.

یکی از دوستانم زندانی شده

می گفت یکی از دوستانم زندانی شده و مدتی است در زندان به سر می برد؛میتوانی راه حلی بدهی تا آزادش کنیم؟ گفتم:برای چی بازداشت شده؟کدام زندان؟

گفت:بازداشت معمولی که نیست.فقط رفیق من هم نه!خیلی های دیگر هم  با او هم سلول هستند و شکنجه می شوند.با تعجب نگاهش کردم.منظورش را نمی فهمیدم.فهمید با حرف هایش مرا ترسانده.گفت:این رفیقم؛اسیر شد؛یعنی دیگر آزاد نیست؛یعنی نمی تواند خودش برای خودش تصمیم بگیر؛یعنی اینکه تصمیماتش در زندگی طبق اختیار و اراده خودش نیست.تعجبم بیشتر شد.مبهم حرف می زد.گفتم:واضح تر بگو.گفت:آدم ها اگر نتوانند خودشان برای خودشان تصمیم بگیرند دیگر آزاد نیستند؛زندانی هستند.این دوست من بیشتر تصمیم هایش به خاطر حرف مردم است؛می خواهد از دیگران عقب نماند.مدام در حال عوض کردن دکوراسیون خانه اش است.یک کارمند با حقوق و در آمد معمولی است و برای همین ناچار می شود از این بانک و از آن صندوق وام بگیرد یا اینکه اجناس مورد نیازش را قسطی بخرد.وقتی اعتراض می کنم که چرا با این وضعیت مالی خودت را به دردسر می اندازی؛می گوید:<<می خواهم جلوی دیگران کم نیاورم.هفته بعد باجناقم می آید منزل ما.انتظار داری که از ماه قبل تا الان تغییری در زندگی ام ایجاد نشده باشد!نمی شود پرده های خانه ام همان پرده های پارسال باشد.>>دوست من در خرید لباس به جای آنکه پوشاک خوب و با قیمت مناسبی از بازار تهیه کند؛مدام در پاساژهای شمال شهر پرسه می زند تا یک لباس برند و با نشان تجاری خارجی دهان پر کن پیدا کند تا بعدا بتواند پز بدهد.اصرار دارد همیشه 6-7 جفت کفش نو و چند دست کت وشلوار گران قیمت داشته باشد.جدیدا می خواهد خانه اش را بفروشد تا خانه ای رهن کرده و با بقیه پولش یک ماشین شاسی بلند بخرد.می گوید:جلوی در و همسایه آبرو دارم!حالا شما بگو این آدم زندانی نیست؟خود را در حصار حرف مردم و در قلعه آبرومندی خود گرفتار نکرده؟به نظرت نباید به کمکش برویم و آزادش کنیم؟نباید به فریادش برسیم تا مزه زندگی آرام را بچشد؟نباید بچه هایش را از این مهلکه هول آور نجات دهیم؟

برگرفته از نوشته آقای سید مهدی سیدی روزنامه همشهری